عباس عبدی در روزنامه اعتماد ملی چنین نوشته است: اتفاقات عجیب و منحصر به فرد رخ داده در هیات دولت را چگونه میتوان تحلیل کرد و فهمید؟ چرا رئیس دولت در چهار سال گذشته با این حد از بحران مواجه نشده بود؟ چرا وقتی که با 6 میلیون رای دوم شد، قدرتمندتر از زمانی است که مدعیاند 24 میلیون رای آورده است؟ این اختلافات تا چه حد مهم و ریشهای است؟ این یادداشت درصدد است که بخشی از دلایل بروز این مساله را بیان کند، اما پیش از آن باید اذعان کرد که ممکن است با روشنتر شدن ابعاد مساله بتوان دلایل دیگری را هم در توضیح این واقعه برشمرد.
1ـ اگر فرض حکومت را بپذیریم که رئیس دولت در 22 خرداد، 24 میلیون رأی آورده است، به طور طبیعی باید چنین رأیی ناشی از وجود حمایتی جدی در بطن جامعه از رئیس دولت و سیاستهای وی باشد، اگر این گزاره را بپذیریم، قطعا رئیس دولت به واسطه این رای و حمایت پس از انتخابات باید قویتر و مقتدرتر شود و این قدرت در انتخاب همکاران و در تبعیت آنان از وی و در اجرای جدیتر سیاستهایش نمود خواهد یافت. اما ملاحظه میشود که نه تنها چنین نتیجهای از این ادعا حاصل نشده است، بلکه برعکس قدرت رئیس دولت در انتخاب همکارانش و نیز در هماهنگی آنان با وی به شدت کاهش یافته است، به نحوی که در30 سال گذشته هیچگاه شاهد این حد از بیانضباطی در برخوردها نبودهایم.
ممکن است گفته شود که برخوردکنندگان با رئیس دولت یا به آن گزاره اولیه اعتقاد ندارند، یا اتفاقات پس از انتخابات اعتقاد آنان را به این گزاره تغییر داده است. اما در هر حال باید این پرسش عادی از سوی حکومت پاسخ داده شود که اگر مردم چنین رأیی دادهاند، چرا انعکاس آن را در ساخت سیاسی از طریق قدرتمندتر شدن فرد منتخب نمیبینند؟ اگر معترضان به نتیجه اعلام از یک سو به شرکت در انتخابات بیاعتماد شدهاند، آیا باقیمانده افراد هم باید به نحو دیگری اعتماد خود را نسبت به مشارکت در انتخابات از دست دهند؟ در این صورت چه کسی برای شرکت درانتخابات میماند؟
2ـ در تغییر معاون اول یک نکته از چشم ناظران مغفول ماند. معاون اول شخصیت سیاسی مهمی است، اما فردی که تغییر کرد، گویی که آب شد و رفت زیر زمین، و هیچ کس احوالش را نپرسید و خودش هم جایگاه سیاسی مناسبی نداشت که ابراز وجود کند، این واقعیت نشان داد که افراد حاضر در دولت فعلی، عمدتا فاقد بنیانهای سیاسی لازم برای حضور پررنگ سیاسی هستند، در نتیجه تجربه کافی از تعاملات سیاسی ندارند، و به همین دلیل یا تابع محض و بیچون و چرای رئیس دولت بودهاند، یا در اولین فرصت با رئیس دولت دچار مجادله و برخورد میشده و در نهایت هم کنارگذاشته شدهاند، نمونه روشن آن وزیر کشور اسبق است که نتوانست همکاری خود را با رئیس دولت ادامه دهد؟ چون تبعیت محض را نپذیرفت، مجبور به کشمکش بود که آن را هم نپذیرفت و عزل را پذیرفت.
خلاف گذشته شکافی عمیق میان سطح سیاسی هیات دولت فعلی و اعضای آن با سطح سیاسی بالای جامعه به وجود آمده که در سی سال گذشته سابقه نداشته است، منظور من این نیست که این افراد نسبت به قبلیها بدترند با بهتر، اما یکی از مهمترین ویژگیهای یک عنصر سیاسی، مدیریت اختلافات است که ظاهراً رئیس دولت و دوستانش هیچ تجربهای در این زمینه ندارند. مشخصهای که دولتهای قبلی بهتر داشتند.
3ـ نکته دیگری که نباید فراموش کرد، این است که تحقیر و توهین به دیگران ممکن است بلافاصله با پاسخی مواجه نشود، اما تحقیر همیشه اثر خود را در ذهن و روان فرد میگذارد و در موقع مناسب به بدترین شکل واکنش خود را نشان میدهد. طی این چهار سال همیشه اخباری از برخوردهای تحقیرآمیز با برخی از اعضای اجرایی شنیده و حتی دیده بودیم، که متأسفانه در همان موقع به هر دلیل پاسخ نمیدادند، اما در شرایط خاص کنونی تمامی این عقدهها و کینهها یکجا گشوده شده و بحران میآفرینند. به مساله اخیر آمریکا و حملهای که اوباما به پلیس آمریکا کرد توجه کنید که پلیس آمریکا بلافاصله خواهان عذرخواهی شد، و در هر حال قضیه همین جا ختم خواهد شد، اما اگر پلیس جرأت آن را نداشت که درخواست عذرخواهی کند، و این اظهارات ادامه مییافت، در جای مناسب واکنش بسیار تندی از خود نشان میداد.
4ـ برای اولین بار بود که رئیس دولت این طور صریح در نقد همکارانش سخنگفت که میخواهد تعدادی از آنان را عوض کند، طبیعی است که دیگران هم ساکت ننشینند، بویژه آنکه آنان هم در این سالها دل پرخونی دارند و اکنون که پست و مقامها به خطر میافتد، بهترین وقت برای واکنش نشان دادن است. اما یک چیز را در این میان نباید فراموش کرد، اتفاقات 45 روز گذشته تأثیر بسیار عمیقی در جناحبندیهای داخلی ساختار سیاسی و تصور و ذهنیت آنان از قدرت داشته است و این تحولات آثار خود را به مرور نشان میدهد و اختلافات پیش آمده در هیات دولت اثرات ظاهری و اولیه این اختلافات است و آثار پنهان و عمیق آن به مرور روشن و بیان خواهد شد. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که چه کسی، چه کسی را مردود میکند، رئیس دولت، وزرا را از کابینه اخراج میکند، یا وزرا وی را به حضور در این کابینه محکوم یا تبعید میکنند؟
برچسبها: عباس عبدی: محکوم یا اخراج؟