ماجراهای پس از 22 خرداد 88 با هـمـه تلخیها و غصهسازیهای خود، دسـتـاوردهای بزرگی هم داشت. شاید روزی کـه مـیـرحسین اعلام کرد برخی اشکالات که در کشور وجود داشت جز در ایـن انـتـخـابـات آشـکـار نـمـیشد کمتر کسی به عمق این سخن پی برد. اما هر روز که میگذرد حکیمانه بودن این سخن، بیش از پیش آشکار میشود. در طول روزهای گذشته نکاتی از مکشوفات پس از انتخابات بیان شده که هر یک از آنها به نوبه خود حائز اهمیت است اما آنچه در این یادداشت به آن پرداخته می شود اهمیت ویژهای دارد زیرا هم مرتبط با جان، مال و آرامش تعداد قابل توجهی از ایرانیان است و هم دارای بار حیثیتی است و به غرور ملی ایرانیان ارتباط پیدا میکند.
از نخستین روزهای پس از انتخابات، موج دستگیری فـعـالان سـیـاسـی آغـاز شـد. در میان دستگیرشدگان، نام مبارزان دوران ستمشاهی، رزمندگان دوره دفاع مقدس، وزیران نظام جمهوری اسلامی، قانونگذاران مجلس شورای اسلامی و نویسندگانی که در روزنامههای مجاز کشور قلم میزدند به چشم میخورد. با گذشت نزدیک به 2 ماه از بازداشت این افراد، هنوز امکان دیدار وکلا با بسیاری از آنها فراهم نشده و دیدارهای خانوادگی نیز در محیطهای کاملاً کنترل شده و با محدودیتهای فراوان صورت گرفته و برخی از آنها نیز هنوز از چشم خانوادههای خود غایب هستند. همچنین اخبار دریافتی حاکی از تداوم بازداشت انفرادی بعضی از آنهاست. لابد توجیه مسئولان مربوطه که رفتار آنها نقض علنی اصل قانون اساسی برای تفهیم اتهام متهمان طی 24 سـاعـت مـی بـاشـد آن اسـت کـه حضور این افراد در بازداشتگاههای عمومی یا دیدار ایشان با وکلا و اعضای خانواده، میتواند موجب رد و بدل شدن برخی اطلاعات و خدشهبر روند رسیدگی به پروندهها شود. البته بر این اسـتـدلال، دو ایـراد عـمـده وارد اسـت. نـخست آنکه کیفرخواست صادره و »پیش کیفر خواست«های منتشره در برخی روزنامههای پرونده ساز، نشان میدهد که از مدتها قبل مدارک کافی برای اثبات اتهام - مطابق نظر پرونده سازان و رسیدگی کنندگان- در اختیار آنها بوده است. لذا ضرورتی به ایزوله کردن بازداشتی ها وجود ندارد. ایراد دوم آن است که موضوع تبانی یا اخفای مدارک جرم یا فرار سایر متهمان احتمالی نیز در این پرونده، مصداقی ندارد زیرا با گذشت دو ماه از زمان بازداشت و افشای نام همه بازداشتی ها، اگر کسی در خارج از زندان باشد که با پرونده های تـشکیل شده ارتباطی داشته باشد تاکنون فرصت فرار و از بین بردن مدارک را یافته است. همچنین ادعای تسلط دستاندرکاران پرونده بر رفتار گذشته بازداشتیها، هرگونه احتمال همدستی آنها با یکدیگر در زندان و یا با اعضای خانواده خود در خارج از زندان را منتفی می سازد . اما ظاهراً اصرار بر عدم ملاقات چند تن از متهمان با خانواده های خود یا جلوگیری از دیدار متهمان با وکلا، مبتنی بر نکاتی است که از دید حقوقدانان و قانون نویسان مخفی مانده اما آنقدر مهم است که نقض قانون در این مورد را اجتنابناپذیر کرده است. بسیار خوب! به فرض ما هم این اقدامات اجتناب ناپذیر - عدم تفهیم اتهام طی 24 ساعت، لزوم دسترسی وکلا به پرونده و ...- را پذیرفتیم اما چرا این وضعیت تنها شامل حال کسانی شده است که از سرشناس ترین عناصر نظام در سی سال گذشته بوده اند و علیرغم اختلاف دیدگاه ها، در یک نکته- مخالفت با روند انتخابات - همزبانی داشتهاند؟ مگر همزمان با این عناصر سرشناس، تعدادی خارجی یا مرتبط با خارجیها نیز دستگیر نشدهاند؟ چرا مسئولان قضایی، این سخت گیری ها را برای آنها لازم ندیدهاند؟ لابد کسی انکار نمیکند که از نخستین روزهای دستگیری خانم ریس، اعضای سفارت فرانسه چند بار با او دیـدار کـردنـد و حتی مقامات عالیرتبه فرانسوی موفق به گفتگوی تلفنی با او شدند! آیا وکلای ایرانی که وکالت پرونده بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده، شیرکوند، حجاریان، میردامادی، رمضان زاده، امین زاده و ... را به عهده دارند، به اندازه سفیر فرانسه قابل اعتماد نیستند تا آنها هم لحظاتی از نزدیک موکلان خود را ببینند و ضمن انجام وظایف قانونی، پیام ا~ور سلامتی بازداشتیها - به شرط سلامتی آنها - برای خانوادههایشان باشند؟ نکته جالبتر - و البته تحقیرآمیزتر - آن است که علیرغم استقلال قوه قضائیه، سفیر ایران در فرانسه به مقامات آن کشور پیشنهاد کرده است که خانم ریس در محل سفارت فرانسه نگهداری شود!
راستی اتهام ریس چیست؟ مگر نگفتهاند که او به صورت غیرقانونی از تجمعات پس از 22 خرداد فیلم، عکس و گزارش تهیه کرده و برای افرادی در کشورش فرستاده است؟ اگر قرار باشد از این گزارشها، استفاده ضد امنیتی علیه ایران صورت گیرد لابد این اقدامات توسط دولت فرانسه انجام خواهد شد. پس چگونه است که میخواهند متهم را تحویل سفارت فرانسه دهند؟ البته هنوز این سوال، بدون پاسخ مانده است که مگر همه روزه خبرنگاران ایرانی در سطح جهان، گزارشهایی از تظاهرات ضد دولتی در فرانسه، انگلیس، آلمان، آمریکا، ایتالیا و... تهیه نمیکنند و هر شب از سیمای جمهوری اسلامی پخش نمیشود؟ آیا کاری که ریس با موبایل خود انجام داده، موثرتر از گزارشهای پرحرارتی است که خبرنگاران وظیفه شناس صدا و سیمای جمهوری اسلامی از برابر کاخ اوباما، سارکوزی و براون تهیه میکنند؟
باز هم فرض میکنیم نکات ناگفته درپرونده این خانم جوان فرانسوی وجود دارد که هنوز کسی از آن اطلاع ندارد. پس چگونه است که می خواهند او را تحویل سفارت فرانسه در تهران دهند؟ کسانی که از بیم تبانی، برخی مقامات سابق جمهوری اسلامی را در بازداشتگاههای انفرادی نگه داشتهاند آیا احتمال تبانی میان این متهم به جاسوسی - ریس - با بالادستهای خود در حاکمیت فرانسه را منتفی میدانند؟ ممکن است گفته شود برای نشان دادن رافت اسلامی نسبت به زنان، این کار صورت گرفته است. آیا این رافـت نـبایستی پس از دو ماه شامل حال مهسا امرآبادی و هنگامه شهیدی و ... بشود؟
اما نکتهای که بیش از هر چیز غم انگیز و تحقیرکننده است مربوط به توصیهها برای آزادی بازداشت شدهها می باشد. از نخستین روزهای بازداشت گسترده فعالان سیاسی، بسیاری از دلسوزان بدون توجه به گرایشهای سیاسی خود، توصیه کردند که حتیالامکان از تداوم بازداشتها خودداری شود. این توصیهها، هم دلایل عاطفی داشت و هم با یک هدف سیاسی یعنی کاهش تنشها در جامعه بیان می شد. آخرین و جدیترین توصیهها مربوط به تعدادی از مراجع تقلید بود. از جمله آیت الله مکارم شیرازی خواستار آزادی بازداشتی ها تا قبل از نیمه شعبان شد. اما هیچ یک از این توصیه ها عملی نگردید. همزمان با این توصیههای درونی، شاهد پرگویی و خط و نشان کشیدن غربیها در مورد بازداشتیهای مرتبط با کشورهای آمریکا، فرانسه و انگلیس بودیم. البته به عنوان یـک انـسان، نباید از محدودیت انسان دیگر خوشحال بود و برعکس، آزادی هر انسانی موجب خوشحالی است. اما چگونه است که دقیقاً همزمان با درشت گویی وزیر خارجه سوئد و تهدیدهای علنی او، ناگاه خبر آزادی کارمند سفارت فرانسه منتشر می شود و پیشنهاد انتقال معلم فرانسوی - ریس- از اوین به مهمانخانه سفارت فرانسه توسط رسانهها افشا می گردد؟ آیا این مسئله نیز مشابه آزادی ملوانان انگلیسی است که دقیقاً همزمان با تهدیدات توخالی بلر انجام شد و پس از آن ادعا گردید کــه بلــر کـتـبــاً عــذرخــواهـی کـرده اسـت؟ اگـر کـسـانـی می خواهند این موضوع نیز به عنوان یک سوژه تحقیرکننده در ذهن ایرانیان باقی نماند اولاً همین امروز دستور دهند نامه عذرخواهی بلر منتشر شود . ثانیاً اگر در پشت پرده تهدیدهای وزیر خارجه سوئد، پیام شفاهی یا تلفنی دال بر عذرخواهی و تعهد بر عدم تکرار برخی مسائل است همین امروز آنها را هم افشا نمایند. در غیراین صورت این سوال در تاریخ باقی خواهد ماند که چرا بنا بر توصیه بزرگان دینی، تعدادی از هموطنان خوش سابقه تا نیمه شعبان آزاد نشدند اما در آستانه نیمه آگوست و متاسفانه همزمان با افزایش تهدیدها، تسهیلات فراوان برای بازداشتی های خارجی یا مرتبط با خارج فراهم گردید؟
البته نگارنده، با آزادی هیچیک از بازداشتی ها مخالفتی ندارد؛ فرقی هم نمی کند که روز آزادی، روز مقدس نیمه شعبان باشد یا یک روز عادی مانند نیمه آگوست! اما تصمیم سازان و تصمیم گیران فراموش نکنند که ادعای آنها افزایش اقتدار ملت ایران در سالهای اخیر بوده است . پس تلاش کنند این اقتدار را در عطوفت با خودی ها و عنداللزوم قاطعیت در برابر تهدیدکنندگان خارجی به نمایش بگذارند تا پیروی عملی آنها از دستورات قرآن، آشکار شود.
برچسبها: از نیمه شعبان تا نیمه آگوست !