سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سید‌عطا‌الله مهاجرانی

روز دوشنبه به دیدن ابراهیم گلستان رفتیم. تا سخنی تازه بشنوم. این حکمت از امیرمومنان است که جان انسان هم گاه همانند تن او آزرده و دلگیر می‌شود و در جست‌وجوی سخنی تازه بر می‌آید. وقتی ابطحی و عطریانفر را با آن شمایل در دادگاه دیدم و به سخن آنان گوش کردم، در پس کلمات رنجی سنگین نهفته بود. حتی هنگامی که عطریانفر با همان هوشمندی همیشگی‌‌اش با هر دو دست به زمین اوین اشاره کرد و گفت: اگر فلانی هم در اینجا بود همین حرف‌ها را می‌زد...


اما تمام آزردگی‌ام از سخنان و چهره تکیده ابطحی نبود. از نگاه خاموش بهزاد نبوی هم بود که خاموش و آرام نگاه می‌کرد. چند ردیف از پس او، رمضانزاده، گویی از زیر آوار بیرون آمده بود. این چهره‌ها نقش نگاه و ذهنم شده بود. تداعی یاد‌ها و خاطره‌ها...
آیا چنین رفتاری با کسانی که سال‌های سال به نظام و انقلاب و کشور و ملت خدمت کرده‌اند، شایسته است؟ نشانه اقتدار نظام است؟ باران نرم می‌بارید و چشم و گوشم به صدا و سیمای راهنما بود. خرد منفصلی که روی شیشه اتومبیل نصب شده و راه را نشان می‌دهد. در ذهنم بیتی از متنبی را زمزمه می‌کردم:
ان کان قد ملکت قلوب فانه
ملک الزمان بلیله و نهاره
اگر بتواند بر دل‌ها حکومت کند. بر زمان حکم خواهد راند. با خودم می‌گویم به تعبیر بهنود دارم به خلوت خروس می‌روم تا بارقه‌ای از نگاهش را شکار کنم و جرعه‌ای از زلال واژه‌هایش. این بار خلاف دفعات پیشین که با قطار رفته بودم و همیشه راننده تاکسی خانه گلستان را گم می‌کرد، راهنما درست ما را تا جلوی خانه‌اش آورد. باران نرم می‌بارید. درخشش آرام باران ابریشمین. گلستان توی در ایستاده بود. صدای گرم و بازمانده لهجه شیرازی و تبسم...
چنان که انتظار می‌رفت سخن به حال و روز ایران و ملت و حکومت ایران کشیده شد. تلویزیون هم تصاویری از ایران را نشان می‌داد. الجزیره انگلیسی...
گلستان با تانی و اندوه گفت: «چرا اشتباهات تکرار می‌شود؟» این جمله خاطره‌‌ای را در ذهنم بیدار کرد. در همان سال‌های نخست مجلس اول آقای‌هاشمی رفسنجانی به مهندس بازرگان گفته بود: ما اشتباه شاه را تکرار نمی‌کنیم. اگر می‌خواهیم آن اشتباه تکرار نشود، ببینیم دست چه کسانی را روی مردم بلند کرده‌ایم. رهبر انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد ماه با سوز و درد فرمودند: نیمه شب به خوابگاه دانشجویان حمله می‌کنند. دانشجویانی که در تظاهرات هم نبوده‌اند. شعار حمایت از رهبری می‌دهند و دانشجویان را مضروب می‌کنند. دل انسان از این حوادث خون می‌شود. پرسش مهمی که بر جای می‌ماند، آن کسانی که حمله کردند و شعار دادند و وسایل دانشجویان و در و پنجره اتاقشان را شکستند، چه کسانی بودند؟ دانشجویانی که در همان حمله کشته شدند، چه کسی مسوول قتل آنان است؟ این لباس شخصی‌ها که هم به خوابگاه حمله کردند و هم در تظاهرات به سوی مردم شلیک کردند و هم در کهریزک جوانان مردم را کشتند، هم روح جوانان را کشتند و هم جسم آنها را؛ چه کسانی بودند؟
آیا چنین رفتاری بر اقتدار نظام می‌افزاید؟
خیرخواه نظام و انقلاب و ملک و ملت کروبی است که با شنیدن آنچه که شرم، نفس کشیدن را هم بر انسان سخت می‌کند، به فغان می‌آید و نامه برای رئیس خبرگان می‌نویسد. وقتی پاسخی دریافت نمی‌کند، نامه را منتشر می‌کند،تا مردم و جوانان بدانند در برابر تجاوز به حقوق آنان صدایی به گوش می‌رسد؟ یا خیرخواه همانانی هستند که جوانان را زیر لگد کشتند؟ و شعار دفاع از نظام و رهبری دادند و گفتند دارند با عناصر کودتای مخملی مبارزه می‌کنند. آقای احمد توکلی نماینده تهران تمام سخن را در نطق پیش از دستور روز سه شنبه بیان کرد: من عرض می‌کنم که ما چه بخواهیم چه نخواهیم؛ چه دشمن ما فعال باشد که هست، و چه نباشد، اگر ظلم کنیم خودمان با دست خودمان نظام را از بین می‌بریم. امیرالمومنین علی (ع) در نامه به مالک اشتر فرموده: «انصف الله و انصف الناس من نفسک و من خاصه اهلک و من لک فیه هوی من رعیته» تویِ حاکم باید نسبت به حقوق الهی و حقوق مردم انصاف داشته باشی و در برابر تمنیات نفسانی خودت و اطرافیان خاصت و تمنیات افرادی از مردم که به آنان تعلق خاطر داری، می‌خواهد جناحتان یا حزبتان باشد، مقاومت کنی و حق مردم و خدا را رعایت کنی و اگر این کار را نکنی بدان که خدا با تو دشمنی می‌کند و اگر حکومت دست به ظلم بزند امیرالمومنین می‌فرمایند که هیچ چیز به اندازه ظلم زودتر حکومت را ساقط نمی‌کند. همه از ظلم بپرهیزیم و به حقوق ملت و خدا احترام بگذاریم.

منبع



برچسب‌ها: سخن تازه بگو...

تاریخ : جمعه 88/5/23 | 3:8 عصر | نویسنده : | نظر