اعتراف گیری چیز تازه ای نیست، اعتراف به گناه کرده و نکرده قدمتی به اندازه تمام تاریخ بشریت دارد، چه بسا سرهای بی گناه که به دار شد و چه بسیار آبرومندان که عرض و آبروی خویش فرو نهاده و دار فانی را وداع گفتند.
آدم رانده شد ،ابراهیم در آذر شد ، گفتند عیسی به صلیب کشیده شد، یحیی را سر بریدند چون حسین (ع)، اینها همه به گناه خویش اعتراف و اقرار داشتند، جز آدم که نافرمانی خدای کرده و از شجره ممنوعه خورده بود، گناه همگی اطاعت فرمان الهی بود.
سر آمد اعتراف گیری ،اروپای قرون وسطی و استبداد دینی کلیسای کاتولیک بود، انگیزاسیون و تفتیش عقاید بیداد می کرد . برای زنده ماندن و داشتن حق حیات باید آنچه می خواستند بگویی، اما تاریخ به دست و زبان گالیله نگاه نکرد، برای تاریخ اهمیت نداشت که گالیله در پای چوبه دار چه می گوید، تاریخ به پای گالیله نگاه کرد مهم آن است که در همان زمان گالیله با پای خود چه می نویسد! او با پای خود نوشت که زمین تو می چرخی !
تفتیش عقاید یا بهتر بگویم تحمیل عقاید و اخذ اعتراف و اقرار رسانه ای پس از انقلاب برای اولین بار در مجموعه ای منسجم و مدرن به کارگردانی سعید امامی تحت عنوان "هویت" از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد . بخاطر دارم پس از تهیه این برنامه که قسمت هایی از آن تحت فشار در زندان تهیه شده بود، تایید برخی مراجع عالیرتبه نظام اخذ شد. مجموعه هویت در ابتدا به زعم قدرتمداران برگی برنده بود، اما هر چه از پخش برنامه می گذشت، برای اعتراف کنندگان آبرو و برای اعتراف گیرندگان بی آبرویی به همراه داشت، ادبیات زندانیان عوض شده بود، اینان دیگر همان افراد نبودند. کار به جایی رسید که اینجانب که آن برنامه تلویزیونی را به صورت مستندمکتوب منتشرکرده بودم تحت فشاراصحاب قدرت قرار گرفتم که دیگر منتشرنکنم، برایم جای تعجب داشت، چرا جناح راست واصحاب قدرت که خود آنرا از رسانه حاکمیت پخش کرده اند امروز علیه من شکایت به دادگاه برده اند که کتاب را منتشر نکنم!
این اولین شکست قدرت در عرصه اعتراف گیری رسانه ای بود، چندی بعد چاه کن در چاه و به قولی خیاط در کوزه می افتد! در ماجرای قتل های زنجیره ای سعید امامی و تعدادی از مدیران وزارت بازداشت می شوند. فضاسنگین است، به آنها می گویند دیگر آسمان آبی را نخواهید دید، هشت ماه سلول انفرادی و شکنجه طاقت فرسا و بازجویی های دهشت بار، صبر و طاقت را از آنها ربوده است، کار همسر سعید به دیالیز می رسد و سعید امامی خودکشی می کند. اینجاست که تجربه شکست اعتراف گیری به داد مدیران اطلاعاتی می رسد، می بینند هر چه در توان داشتند به کار بردند تا دگراندیشان اعتراف کنند، آخر الامر چیزی جز رسوایی عایدشان نشد. پس همگی دست به اعترافات هفت رنگ می زنند، می گویند با سیا، موساد، پنتاگون، اف بی آی و... ارتباط داشتیم! می گویند دستغیب را ما ترور کردیم،میگویند حرم امام رضا علیه السلام را ما بمب گذاری کردیم و حتی رنگ ماشین بنزی که برای عملیات برده اند را ذکر میکنند، می گویند،:همسرانمان را با هم عوض می کردیم و فرزندانمان را به عاریت می دادیم! آنها به هر گناه و فسق و فجوری اعتراف می کنند .نمازشان را در انفرادی مخفیانه می خوانند و اگر زندانبان یاپازجو می آید مهر را پنهان می کنند. اعترافات رنگین، بازجوها را ذوق زده کرد، فیلم آنرا به مجلس می برند ، به یکباره برج پوشالی بازجوها فرو می ریزد، متهمان آزاد و اعترافات دروغین بر ملا می شود. این تجربه موفق در مقابله با اعتراف گیری موجب شد تا فشار طاقت فرسا از دوش متهمان برداشته شود، هر چند کار همسر سعید امامی به دیالیز کشیده شدو آیت اله مروی معاون اول قوه قضاییه به نمایندگی از سوی رییس جمهور در بیمارستان با او ملاقات کرد و پس از مدتی صحبت، اعتماد او را جلب کرد تا حقایق را بگوید. اما باز در محضر رییس قوه، همسر سعید می ترسد حقایق را بگوید و به سیاه چال و تازیانه برگردد !
فراموش نکنیم در آن زمان قوه مجریه و قوه مقننه در اختیار اصلاح طلبان بود و حتی در قوه قضائیه افرادی چون آیت اله مروی بودندکه رفاقت دو جانبه داشتند و می شد نماینده رییس جمهور اصلاح طلب باشند در واقع استفاده تاکتیکی از اعترافات دروغین و رنگین برای شکستن دیوارهای سیاه چال و ارتباط با جامعه وقتی کارساز است که قدرت دو قطبی باشد. در جامعه تک قطبی، قدرت مطلق همه صداها را خفه می کند، دیگر پرسشی در برابر اعترافات وجود ندارد و کار یکسره می شود ،حتی ممکن است اعترافات منجر به محکومیت غیر قابل برگشت شود. امروز تئوریسین های جبهه اصلاحات در زندانند، آنها می گویندتا سه نشه بازی نشه! دوبار اعترافات و پخش آن موجب رسوایی برای اعتراف گیرندگان شده است و اینبار هم با اعتراف های رنگا رنگ حصر را می شکنیم به میان جامعه می آییم، آنها معتقدند، اعترافها نماد بارز استبداد است، بر این باورند که ملت این اعترافها را نه تنها باور نمی کند، بلکه برای خود حجتی می داند که فشار سنگین است! بر این باورند که یک شهید یا جانباز به مراتب بیشتر از مفقود الاثر تاثیر دارد، آنها بر این باورند که جنازه شهید را می توان تشییع کرد اما اگر تابوت خالی مفقود الاثری را تشییع هم بکنی، آن شور و هیجان شهادت را ندارد . آنها می گویند نگذارید استخوانهای ما را در بند و سلول خرد کنند ، بهتر است صدای خرد شدن ما را مردم بشنوند. ببینند چگونه خرد می شویم تا حرکت کنند. آنها بر این باورند هر یک از اصلاح طلبان اگر در رسانه ملی که در انحصار جناح حاکم است فقط ظاهر شوند کافی است، مهم نیست چه می گویند،مردم به دهان آنها نگاه نمی کنند، مردم به پای گالیله نگاه می کنند! و به سیمای اعتراف می نگرند نه به قال،( آن پیداست ازسیمای تو! )
آن یکی پرسید اشتر را که هی از کجا می آیی ای اقبال پی
گفت: از حمام گرم کوی تو گفت خود پیداست از زانوی تو
چنین است که وقتی ابطحی می گوید: " ما در زندان زندگی عادی داریم!" مردم به این سخن که طنز تلخ و پاردوکس است توجهی ندارند، سیمای تکیده و لاغر ابطحی سخن می گوید نه زبانش! تئوری پردازان "دکترین اعتراف" بر این باورند که مردم به سخنان و حرکت دست ما توجه ندارند آنها به پای گالیله می نگرند!
و باز هم "دکترین اعتراف " پیروز شد، جامعه اعترافات راجدی نگرفت و کسی از آن دفاع نکرد ، درمجلس چپ و راست با آن مخالفت کردند، هر چند در ابتدا این سوال مطرح بود که اعترافات در جامعه تک قطبی به زیان متهم و سود حاکمیت است، اما جامعه را تک قطبی فرض نمی کردند، برخی معتقد بودند ک درست است قوای سه گانه از جناح راست می باشند، اما پایگاه اصلاح طلبان در مجلس، تشخیص مصلحت نظام و خبرگان رهبری و مردم قوی و قابل توجه است، آنها معتقد بودند که حرکت خود جوش مردمی اینک یک قدرت بلامنازع است، این حرکت قوای سه گانه را تحت تاثیر قرار می دهد و نهایتا دیوارهای بلند انفرادی می شکند!
تا اینجای کار فکر می کنم "دکترین اعتراف " پیروز میدان بوده است و هر چه فرصت بیشتری داشته باشدتااز رسانه ملی این سریال"هویت 2" را پخش کند و هر چه اعترافات رنگی ترو غیر عقلایی ترباشد اصلاح طلبان کلاهی گشادتر بر سر اصولگرایان گذاشته اند !
"هویت 2 " با نام پخش محاکمات در تکمیل هویت آمده است ، آمده است تا اگر شکی بود ازمیان ببرد.
19/6/1388 - مهدی خزعلی
برچسبها: دکترین اعتراف !