سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در چهار سال اخیر، ادعاهای عجیبی در خـصـوص جـایـگـاه مـعـنوی بعضی مسئولان دولتی مطرح شد. ‌ ‌

یک روز سخن نسنجیده یک مسلمان بی‌سواد– و شاید طمع‌ورز– سوری را در یک جلسه عمومی مطرح کردند و روز دیگر از زبان یک روحانی، این سخن شنیده شد که <نزدیک است در خارج از کشور، احمدی‌نژاد را بپرستند.> هیچ یک از مدعیان دیانت هم از این سخن بر خود نلرزید که <چرا یک روحانی به جای دعوت به توحید، سخنی می‌گوید که نوعی شرک آلودگی در آن مشاهده می‌شود؟> البته به نظر می‌رسد بسیاری از ادعاهایی که در این مورد مطرح شد، بیش از آنکه اعتقاد قلبی مدعیان را به نمایش بگذارد نوعی رجزخوانی در برابر رقیبان داخلی بود تا <معجزه هزاره سوم> را تافته‌ای جدابافته معرفی کنند.

احمدی نژاد

‌ ‌

به عبارت دیگر می‌توان با یقین اعلام کرد که <هیچ‌یک از این مدعیان نیز قائل به عصمت شخصیت‌های محبوب خود نیستند و بعضی تمجیدها در پایان دوره همکاری با دولت، به بایگانی سپرده خواهد شد.> اما متاسفانه تکرار برخی ادعاها در خصوص آسمانی دانستن بعضی انسان‌های زمینی، تا همین امروز هم تاثیر خود را بر جای گذاشته و متاسفانه تحمل آنان را به پایین‌ترین حد رسانده است.در بعضی موارد نیز به جای مقامات، تعدادی از حامیان آنها دچار توهم شده و منتقدان را آنچنان مورد عتاب و خطاب‌های شـدیـد قرار می‌دهند که گویی <عصمت غیرقابل خدشه چند مسئول معصوم> توسط عده‌ای خدانشناس زیر سوال رفته است. متاسفانه این روند معصوم سازی و مقابله با منتقدان، در هفته‌های اخیر روندی شتابان گرفته و حوزه‌های مختلف را تحت تاثیر قرار داده است. نخستین حلقه از سری جدید فرشته‌سازی و دیوشناسی، به زمانی بازمی‌گردد که یک روحانی خوش سابقه و متقی، آنچه را وظیفه قانونی و دینی خویش می‌دانست از جایگاه نمایندگی مجلس خبرگان بیان داشت. بلافاصله پس از آن، عده‌ای که صلاحیت فقهی، علمی و حتی سیاسی ایشان مورد تردید است هتاکی را از حد گذراندند و توصیه عالی‌ترین مقام نظام نیز نتوانست مدعیان اطاعت از رهبری را به پایان دادن حملات خود، تشویق نماید. چندی بعد نوبت یک نویسنده اصولگرا فرا رسید که در گذشتهنه چندان دور، دیدگاه‌های افراطی او در حمایت از اصولگرایان، گاه از مرز اعتدال و انصاف می‌گذشت. اما این بار، او بدون آنکه از دیدگاه‌های اصولگرایانه عدول کند، به ادعای خود وظیفه همگانی <النصیح¥ لائم¥ المسلمین> را انجام داد. بحث بر این نیست که سخن آن نویسنده اصولگرا، تا چـه حد دقیق بود یا چه میزان در چارچوب‌های اعتدال می‌گنجید، اما به هر حال، نویسنده‌ای بنا به تشخیص خویش، نکاتی را مطرح کرد. هنوز ساعات زیادی از اقدام این نویسنده نگذشته بود که سیل هتاکی‌ها علیه او شروع شد تا اصلی‌ترین دغدغه‌های مطرح شده در این نامه – که مخاطب واقعی آن، مخاطب ‌ ظاهری نامه نبود– مخفی بماند. در همین ایام، محسن رضایی به عنوان پرسابقه‌ترین رزمنده و فرمانده نظامی، طرحی برای رفع برخی مسائل داخلی داد که می‌توان آن را نوعی اعتراض به برخی رویه‌های اجـرایـی دانـسـت. امـا <مـعـصـوم پـنـداران> حاضر نشدند دلسوزی‌های این فرمانده – که بارها تا مرز جان باختن در جبهه پیش رفته است– را نیز بپذیرند. لذا، او نیز همانند <اصلاح طلبان منتقد> آماج فحاشی‌ها و هتاکی‌هایی قرار گرفت که مودبانه‌ترین آنها تحقیر او به عنوان <شکست خورده انتخابات> بود که حق ندارد برای کشور طرح‌های کلان ارائه نماید!

در این دوره، تکلیف خاتمی، موسوی، کروبی و رفسنجانی که همه آنها منتقدان شناسنامه‌دار رئیس دولت تلقی می‌شوند مشخص بود. عده‌ای نه تنها نقادی‌های ارائه شده توسط خاتمی، موسوی و کروبی را نمی‌پذیرفتند بلکه بر لزوم دادگاهی و زندانی شدن آنها تاکید می‌کردند که اجرای این پیشنهاد، به معنای حذف این دلسوزان از عرصه نصیحت‌گری مسئولان بود. هاشمی رفسنجانی هم در شرایطی قرار گرفته که از مدت‌ها قبل نتوانسته از تریبون نماز جمعه مسئولان را نصیحت و مردم را از برخی حقایق آگاه سازد. اما آنچه که اکنون بیش از هر چیز موجب نگرانی شده آن است که عده‌ای به دنبال محدودسازی رسمی یا غیررسمی هر تریبونی هستند که حاضر نیست دولتمردان را معصوم و فاقد اشتباه بداند. این محدودسازی، امروز حتی به تریبون علی لاریجانی رئیس مجلس رسیده و مشاورانی که شیفتگی از رئیس را به حد اعلا رسانده‌اند در برابر یک اظهارنظر انتقادی علی لاریجانی، از او می‌خواهند که <مراقب سخنان خود باشد.> ‌ ‌

در همین شرایط، حتی مدنی ترین تشکل کشور یعنی خانه احزاب نیز از بعضی کینه‌توزی‌ها در امان نیست تا همگان بدانند سپرده شدن هر تشکل بزرگ و کوچک به منتقدان، به معنای هل دادن آن تشکل به طرف تعطیلی و حذف است. ‌ ‌

راه دیگری که برای افشای کژی‌ها و مقابله با آنها در قانون اساسی ایران گنجانده شده است حق تجمع و راهپیمایی‌های مردمی است که شانس استفاده از این اصل نیز تقریبا به صفر رسیده است. روزنامه‌هایی هم که علی‌رغم پایبندی به اصول قـانـون اساسی، حاضر نیستند با جریان حاکم دولتی همراهی کنند با تضییقات رسمی و غیررسمی از جمله محرومیت از برخی پشتیبانی‌های دولتی مواجه می‌شوند.

در یـک کـلام، عده‌ای با تظاهر به <معصوم پنداری> بعضی مسئولان، به دنبال بالابردن هزینه انتقاد از شرایط موجود هستند. شاید نیاز به توضیح نباشد که بسیاری از این مدعیان، شخصا اعتقادی به این معصومیت ندارند اما در لوای حمایتاز آن به تسویه حساب با رقبای قدرتمندی می‌پردازند که هیچ‌یک از روش‌ها در سال‌های اخیر، نتوانسته آنها را از عرصه سیاسی کشور حذف کند.

با اینگونه افراد سخنی نیست زیرا نه خواب هستند نه خود را به خواب زده‌اند. آنها با چشم باز به دنبال انتقام‌گیری سیاسی از رقیبان قدرتمند خویش هستند و به چیزی جز حذف کامل این رقیبان، راضی نمی‌شوند. اما کسانی که به پیشرفت کشور و سعادت ملت می‌اندیشند باید کلام آموزنده امام علی (ع) را به خود و علاقمندان خویش یادآوری کنند که <هیچ‌کس در رسیدن به حق، از یاری دیگران– حتی یاری افرادی که در ظاهر، ضعیف هستند– بی‌نیاز نیست.> امام اول شیعیان برای آنکه هیچ‌کس خود را از نصیحت، انتقاد و هشدار بی‌نیاز نبیند به صراحت فرموده است که <خود را از ارتکاب خطا مصون نمی‌بینم> و آموزه‌های قرآنی نیز به گونه‌ای است که نشان می‌دهد هر انسانی می‌تواند به ورطه خطا بیفتد و از حق دور شود. پس لطفا به هیچ‌کس اجازه ندهید کسی را <معصوم پانزدهم> بداند و راه نقد و اعتراض را با تظاهر به این <معصوم پنداری> ببندد!

منبع



برچسب‌ها: معصوم پانزدهم؟!

تاریخ : شنبه 88/7/25 | 2:33 عصر | نویسنده : | نظر