روزنامه کیهان که دسترسی مدیر مسئول آن بـه اخـبـار افشا نشده و اختیار او برای علنیکردن آنها بیش از سایر روزنامه هاست، روز گذشته برای دومین بار به تحلیل ماجرای <دیدار برنز و جلیلی در ژنو> پرداخت. نخستین خبررسانی کـیـهـان در ایـن خصوص، روز چهاردهم مهرانـجـام شـد و اجزاء همین خبر کیهان در این خصوص، روز جمعه توسط احمد جنتی مورد بهرهبرداری قرار گرفت تا اقتدار <مذاکرهکننده ایرانی> در برابر طرف آمریکایی به اطلاع حاضران در نماز جمعه تهران برسد
یک روز پس از درج این تحلیل در کیهان، احمدینژاد در برابر دوربینهای متعدد اعلام کرد که: <طبیعی است که وقتی نماینده آمریکا خواستار مذاکره شده آقای جلیلی نیز استقبال کرده و اتفاقا مذاکراتشان هم مذاکرات خوبی بود( >ایسنا 15 مهر 88.) از آن روز تا دیروز که دومین تحلیل کیهان در این مورد منتشر شد، یازده روز گذشت اما این روزنامه در این مدت احمدی نژاد را مورد اعتراض قرار نداد که <چرا از انجام مذاکره میان نمایندگان ایران و آمریکا، استقبال کرده است؟> البته دومین تحلیل این روزنامه که دیروز مـنتشر شد به دنبال اثبات اقتدار نماینده ایران در مواجهه با درخواست ملتمسانه معاون وزیر خارجه آمریکا نبود بلکه هدف اصلی آن، انتقاد بسیار مودبانه و کنترلشده از احمدینژاد بود که چرا روز چهارشنبه گذشته (12روز قبل) درپایان جلسه هیئت دولت اعلام کرده است: <جلیلی از درخواست طرف آمریکایی برای مذاکره، استقبال کرده و اتفاقا مذاکراتشان هم مذاکرات خوبی بوده است.> مدیر مسئول کیهان به این حرف احمدینژاد اعتراض کرد، زیرا بنا بر اطلاعاتی که در اختیار حسین شریعتمداری است <سعید جلیلی از گفتگو با طرف آمریکایی امتناع کرده و حتی دست به حرکتی زده که باید آن را ضد مذاکره نامید.>
مـجـمـوعه اخباری که توسط کیهان منتشر شده و مقایسه آن با اظهارات روز چهارشنبه احمدینژاد، سه فرض را به ذهن متبادر میکند:
1
-نخستین فرض آن است که سعید جلیلی پس از بازگشت از ژنو، دو گزارش تهیه کرده که یکی از آنها مورد استفاده روزنامه کیهان و خطیب نماز جمعه تهران قرار گرفته و دیگری تقدیم احمدینژاد گردیده است. اگر تحلیل کیهان، دقیق و صادقانه باشد به این معناست که گزارش تسلیمی به احمدینژاد، او را قانع کرده که مـذاکره در ژنو اگرچه به درخواست طرف آمریکایی بوده اما با استقبال جلیلی هم مواجه شده و نهایتا مذاکرات خوبی از آب درآمده است. اما نسخه دوم گزارش که حسین شریعتمداری و احمد جنتی آن را رویت کردهاند آنها را بسیار مشعوف ساخته که طرف آمریکایی بارها تلاش کرده خود را از در یا پنجره به جلیلی برساند و چند کلام با او صحبت کند اما نهایتا چیزی عاید آمریکاییها نشده است.
2
- فرض دوم آن است که جلیلی گزارش ماوقع ژنو را به صورت دقیق نوشته، اما کسانی که وظیفه انتقال آن به احمدینژاد را داشتهاند، امانتداری را به صورت کامل رعایت نکردهاند و اطلاعاتی در اختیار رئیس خود گذاشتهاند که او را دچار یک تلقی اشتباه کرده است. پذیرش این فرض، به این معنی است که تقدیمکنندگان گزارش به احمدینژاد تا آنجا دچار خبط شدهاند که یک <ضد مذاکره > را در نظر او <مذاکرهای خوب> جلوه دادهاند؛ مذاکرهای که طرف آمریکایی درخواست کرده و جلیلی هم از آن استقبال نموده است. این فرض، بهترین فرض ممکن در این موضوع برای کسانی است که میخواهند نقش احمدینژاد در اقدامات ضد اصولگرایانه را کمرنگ جلوه دهند. (چندی قبل یک سایت نزدیک به رئیس دولت، گزارشی تهیه کرده بود که نشان میداد نامه نگاری احمدی نژاد با رئیس مجلس که حاوی حملاتی به باهنر بود ناشی از تقدیمیـک گـزارش غلـط بـه رئیس دولت بوده است) اما از سوی دیگر، پذیرش این فرض موجب نگرانی فراوان خواهد بود زیرا علاوه برسلب اعتماد داخلی، بهانه کافی به دست طرفهای خارجی خواهد دادتا ادعاهای خویش درخصوص عدم شفافیت یا عدم صداقت مسئولان ایرانی در مذاکرات هستهای را مستند جلوه دهند.
3
- فرض سومی نیز وجود دارد که هم جلیلی را از اتهام ارائه گزارش دوگانه مبرا میکند و هم نگرانیها درخصوص تصمیمگیری و اظــهـارنظر احمدینژاد براساس گزارشهای غلط را مرتفع میسازد. این فرض آن است که برخی رسانهها و سیاستمداران حامی دولت، در روزهای نخست پس از مذاکرات ژنو، دچار ذوق زدگی مفرط شدهاند. آنها گمان کردهاند شکستن تابوی مذاکره با آمریکا و انتساب حل این مشکل به دولت احمدی نژاد، امتیاز بزرگی است که بر استحکام مواضع دولت در داخل و اقتدار آن در خارج میافزاید. به همین جهت به بزرگ نمایی مذاکره ژنو پرداختهاند. اما پس از فرونشستن احساسات اولیه، قدری به اطراف خود و کمی به آن طرف مرزها نگاه کردهاند و متوجه شدهاند که ذوقزدگیها، بیدلیل بوده و آمریکاییها همان هستند که بودند. البته ذوقزدگی برخی حامیان دولت، از ابتدا غیرموجه بوده و شاید تظاهرکنندگان به ذوقزدگی هم میدانستند که دلیلی برای مشعوفشدن وجود ندارد اما در این موضوع نیز همانند بسیاری از اقدامات چند سال اخیر، تنها به دنبال رجزخوانی در مقابل اصلاحطلبان بودهاند. رفتار اولیه برخی اصولگرایان در این موضوع را میتوان ترجمان عملی مقالهای دانست که یکی از اصلیترین روزنامههای وابسته به اصولگرایان در سال 82 و در آستانه انتخابات مجلس هفتم نوشت تا نشان دهد <اصلاحطلبان توان حل مشکلات با آمریکا را ندارند اما تسلط اصولگرایانبر مجلس و دولت، راه را برای حل این مشکلات هموار میکند.> به بخشی از آن مقاله توجه کنید: <افراطیون دوم خردادی سعی میکنند خود را به عنوان مدافع رابطه با آمریکا معرفی نمایند تا چهره حاکمیت را به عنوان مخالف ارتباط نشان دهند و جناح اصولگرا را نیز در فـشـار سـیـاسی و تبلیغاتی قرار دهند ... اگر این افراد – اصلاحطلبان– امکان عملی برای تحقق منویات خود داشتند، طی چهار سال مجلس ششم و پالسهای دولت کلینتون و خانم آلبرایت موفق به این ارتباط میشدند.>
نگارنده مایل نیست همه اصولگرایان را به <بیصداقتی> و <بهرهبرداری ابزاری و هزینهساز از موضوع مذاکره با آمریکا> متهم کند. لذا این فرض را نیز درنظر میگیرد که شاید عدهای از حـامیـان دولت، باور کرده بودنـد که نیازمنـدیهـای مختلـف آمریکا، سران آن کشور را به مذاکره بدون قید و شرط با ایران وادار کرده است. تلقی فوق موجب نوعی ذوقزدگی در میان این طیف از اصولگرایان شده بود اما حداقل دو حادثه، آنها را هوشیار کرد که طرف آمریکایی حتی در صورت نیازمندی هم، نیاز خود را مـیفـروشـد و بـابـت آن، امتیـاز طلب مـیکنـد. نخستیـن حادثه،اظهارات باراک اوباما هنگام اعلام نام او به عنوان برنده جایزه صلح نوبل بود. اوباما در سخنرانی خود، به صورت تلویحی موضوع مرگ تاثرانگیز خانم ندا آقاسلطان را مورد اشاره قرار داد و به عنوان برنده جایزه صلح نوبل تلاش کرد که این قتل را ناشی از یک جریان و نه یک اتفاق معرفی کند. به این جمله اوباما دقت کنید: <این پاداش باید با همه کسانی که برای دستیابی به عدالت و شأن انسانی تلاش میکنند از جمله زن جوانی که با وجود خطر کتک خوردن یا کشته شدن، با آرامش برای دستیابی به حق خود راهپیمایی میکند، تقسیم شود.> اوباما با این جمله به دنبال القای این نکتـه بود کـه هرکس در ایران بخواهد در اعتراضات خیابانی شرکت کند باید به استقبال سرکوب برود. دومین اقدام، رای کمنظیر و نزدیک به اجماعی نمایندگان مجلسین آمریکا به تحریم برخی شرکتهـای خارجـی بود که با ایران معامله نفتی انجام می دهند. ممکن است مسئولان ایرانی این تحریم را بی تاثیر و یا حتی مفید بدانند اما پیام نهفته در این مصوبه، چیزی نیست جز اینکه آمریکاییها به دنیا اعلام کنند <اگر مذاکره ای انجام شده یا میشود ناشی از تغییر آمریکاییها نیست پس لابد مواضع دولت ایران تغییر کرده است.> آن سخن و این مصوبه، قاعدتا باید پایانبخش ادعاهای مکرری باشد که توسط سران دولت ایران مطرح میشود و مفاد آن، ارسـال پـیـامهـای مـحرمانه از سوی دولتهای غربی درخـصوص تغییر رفتار آنها دربرابر ایران است. این نکته بهخصوص بایستی مورد توجه آقای احمدینژاد قرار گیرد که مرتبا بر دیپلماسی عمومی تاکید میکند و حضور خود در اجلاسهای جهانی را با هدف ارسال پیام به همه جهانیان میداند. آیا در دیپلماسی عمومی، میتوان دریافت پیامی محرمانه– اگر منبع آن مانند منبع برخی گزارشهای دیگر نباشد!– را جایگزین پیامهای عمومی دانست که دو نمونه آن در اظهارات اوباما و مصوبه مجلسین آمریکا مشاهده شد و خبر آن به سراسر جهان مخابره گردید؟ اکنون طبق اعلام خطیب پرنفوذ نماز جمعه تهران و براساس مقاله مدیر مسئول <پر خبر> کیهان، مشخص شده است که نه تنها در ژنو مذاکرهای در کار نبوده بلکه اصولا عدم مذاکره با آمریکا، تصمیم قطعی و لایتغیر نظام جمهوری اسلامی است. مدیر مسئول کیهان این نکته را نیز به احمدینژاد یادآوری نموده که تصمیمگیـری در این خصـوص، خارج از حوزه اختیـارات رئیس دولت است. پس برای رفع هر نوع شائبه، انجام اقدامات زیر ضروری به نظر میرسد :
1- دبیر شورای عالی امنیت ملی راسا نسبت به شفافسازی روند مذاکرات ژنو و دیدار 40 دقیقهای با <ویلیام برنز> اقدام کند. 2 - آقـای احـمـدینـژاد مـشـخص کنــد اطلاع غیردقیق درخصوص استقبال جلیلی از مذاکره با معاون وزیر خارجه آمریکا و مثبت بودن مذاکرات، توسط چه اشخاصی در اختیار او قرار گرفته و با عوامل این گزارشدهی غیردقیق – با توجه به اظهارنظر مدیر مسئول کیهان – چه برخوردی صورت خواهد گرفت؟
3- دولت با صدور اطلاعیهای رسمی، پایبندی خود به موضع اساسی نظام درخصوص عدم مذاکره با آمریکا را اعلام کند سپس تـوضـیـح دهــد بـا تـوجـه بـه سیـاست کلـی نظام کـه حسین شریعتمداری آن را تبیین کرده است احمدینژاد با کدام مجوز به دنبال ارتقای مذاکرات تا سطح روسای جمهور گروه 1+5 (شامل رئیسجمهور آمریکا) بوده است؟ اما اگر ادعاهای مطرح شده توسط کیهان، غیر واقعی است دولت به دفاع رسمی از خود بپردازد.در آن صورت یک مرجع رسمی بایستی تکلیف مردم را بـا اطـلاعرسـانیهای غیردقیق روزنامهای که به عالیترین نهادهای کشور وابسته است روشن نماید. 4 - آخرین اقدام ضروری پاسخگویی کیهان به این پرسش است چرا در تاریخ 30 شهریور 88 به نقل از یک خبرگزاری خارجی– بدون آنکه آن خبرگزاری را به دروغ پراکنی متهم کند– از موافقت 63 درصد مردم ایران با از سرگیری روابط ایران با آمریکا خبر داده است؟
منبع
برچسبها: آمریکا دوباره <بد> میشود؟!