«جدایی نادر از سیمین» جدیدترین ساخته اصغر فرهادی است. او که در کارنامه خود فیلم هایی مانند «درباره الی ...» و «چهارشنبه سوری» را دارد، جوایز متعددی را در جشنواره های فجر و برلین کسب نموده است. از آن جا که همواره نگاه این دو جشنواره با یکدیگر بسیار متفاوت بوده نکته جالبی است. این فیلم توانسته است در هر دو نگاه به موفقیت های زیاد برسد. از این رو لازم است تاملی در این چرایی و چگونگی انجام دهیم:فرهادی بعد از تجربه یک سال کارگردانی در برنامه تلویزیونی «در شهر» شبکه تهران و شروع فیلم سازی، به سراغ سوژه های واقعی می رود و همه چیز را طوری روایت می کند که مخاطب، حس یک تجربه واقعی را پیدا می کند. شاید این گونه روایت را مدیون تجربه آن یک سال کارگردانی باشد. دیدن بطن جامعه از نزدیک و برخورد نزدیک با آدم ها و رفتار های گوناگون، توان پردازش شخصیت ها را به او داده است و شاید در این هیاهوی فیلمفارسی ها که هیچ ارتباطی با آدم های واقعی زندگی ما ندارد، شخصیت های فرهادی نعمتی بزرگ باشند تا ما آدم های واقعی را بر پرده سینما ببینیم. به این ها اضافه کنید نظر بازیگرانی را که در کنار فرهادی کار کرده اند. آنها به اتفاق اذعان دارند که فرهادی در بازی گرفتن و کارگردانی، حرفه ای ترین کارگردان ایران است و لذت کار در کنار او مخصوص کار های فرهادی است.«جدایی نادر از سیمین» از لحاظ ساختاری، فیلمی برجسته به حساب می آید. داستان پر کشش و فیلم نامه غیر قابل پیش بینی (که شاید بتوان یکی از نقاط ضعف محتوایی فیلم به حساب بیاید که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد)، شخصیت های کامل (از لحاظ پردازش شخصیت)، دیالوگ های کوتاه و روان، فیلم برداری خوب (به گونه ای که در اکثر سکانس ها حرکت دوربین حس نمی شود)، بازیگری و بازی گردانی روان و قابل باور (مخصوصا بازی شهاب حسینی و ساره بیات که نقش زوج مذهبی را ایفا می کنند) و در پایان کارگردانی خوب فرهادی جدیدترین ساخته او را قابل تحسین می کند.نحوه بازی گرفتن و تصویرهای فیلم های فرهادی در تمام کارهایش، نشان از این دارد که او خوب توانسته است بین داستان و شخصیت ها و هم چنین داستان و جایگاه مخاطب ارتباط برقرار کند. فرهادی نشان داده است که مخاطب را می شناسد و می داند چگونه باید او را با اشتیاق و هیجان، روی صندلی نشاند و لحظات پرتنشی را برایش پدید آورد. لحظاتی پر از تصمیم درباره اتفاقات و آدم های فیلم. آدم ها و اتفاقاتی که روزمره با آن ها درگیر است و حس واقعی بودن نسبت به آن ها دارد.

پایان سه گانه فرهادی
اما در بطن این اتفاق خوب سینمای ایران، حرف های بسیاری گفته می شود که شاید بیش از ساختار آن قابل تامل باشد. شاید بتوان موضوع اصلی فیلم را ادامه دو ساخته قبلی فرهادی یعنی «چهارشنبه سوری» و «درباره الی ...» دانست. آدم های به شدت خاکستری که در گیر اتفاقات ساده روزمره می شوند و همه به دروغ پناه می برند. «جدایی ... » از لحاظ محتوایی، پایان سه گانه فرهادی است. آن جا که در «چهارشنبه سوری» با نمایش چادر گیر کرده در لای چرخ موتور، دست و پا گیر بودن دین و مذهب را بیان می کند و با قدرت تمام دروغ را در جان فیلم می نشاند. به گونه ای که حتی مخاطب واقعیت را باور نمی کند. هم چنین در «درباره الی ...» ناجی نسل آینده (الی برای نجات فرزند کوچک از غرق شدن به دریا رفت و با نجات او خود غرق شد) را فردی نشان می دهد که مسائل اولیه پایبندی به خانواده را رعایت نمی کند و با وجود داشتن نامزد، برای آشنایی با شخص دیگری به مسافرت می رود. اضافه کنید به محتوای «در باره الی...» روابط آزاد و بی حصار دو جنس مخالف را. هم چنین نمایش یک اسلام لیبرال که فقط از اسلام، نیمچه حجاب زنانی در آن دیده می شود که شاید آن هم به خاطر جبر محیطی. فیلم "درباره الی" دروغ و تصمیم های اشتباه پیاپی که از دروغ اول نشات گرفته است را، در جامعه کوچکی که همه دانشجوی حقوق هستند و باید بتوانند به راحتی درست و حق را تشخیص دهند بررسی می کند. این روند در ابتدای فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» دوباره بیان می شود و بلافاصله پاسخ آن داده می شود: نادر و سیمین در دادگاه در کنار هم و روبروی قاضی نشسته اند. سیمین این گونه می گوید که برای تربیت دخترش می خواهد به خارج از کشور برود و در ایران نمی توان آن طور که باید او را تربیت کند. درادامه می بینیم که نگرانی سیمین اشتباه نبوده است. در جامعه ای که همه درگیر دروغ هستند و دخترشان هم برای نجات پدر، مجبور می شود دروغ بگوید و وارد این ماجرا شود. پس حق با سیمین بود! اینجا نمی تواند محل خوبی برای تربیت فرزندان ما باشد!

بیان حقیقت
فرهادی در این فیلم به این گفتار بسنده نمی کند و پای دین و مذهب را نیز به میان می کشد. پرستاری که برای اجازه گرفتن این که می تواند زیر پیر مرد ناتوانی که پرستاری او را قبول کرده است را تمیز کند یا نه، به دفتر مرجع تقلیدش زنگ می زند و باز به گفتار او اعتماد نمی کند و با دستکش این کار را انجام می دهد (که این سکانس با توجه به اکران خارج از کشور جدایی نادر از سیمین و اکران در کشور های غیر اسلامی، حتما مورد تمسخر قرار گرفتن اسلام و ضوابطش را به همراه دارد) اما برای گرفتن دیه نا بجا و پول حرام تا پایان داستان، حتی یک بار نگرانی در چهره او دیده نمی شود، اما تا پای قسم به میان می آید دوباره شخصیت مذهبی فیلم(راضیه با بازی ساره بیات) درگیر اعتقادات مذهبی می شود و حقیقت را بیان می کند. این در واقع نمایش این نکته است که دین پوسته ای بیش نیست و در بطن زندگی، فقط جایی وارد می شود که از او دعوت شود وگرنه دین مقوله ای کاملا شخصی است!
بازگشتی به اول متن داشته باشیم. «جدایی ...» انتخاب مشترک جشنواره فجر و برلین است. دو جشنواره که تضاد اندیشه دارند و نه تفاوت. یک محصول چگونه می شود در دو اندیشه متضاد برتر شود؟! پس یا ما در انتخاب اشتباه کرده ایم یا آن ها. با توجه به حرف های پنهان فیلم و صحبت های فرهادی در برلین مبنی بر این که پاشنه آشیل جامعه ایران، تبدیل سنت به مدرنیته در دل خانواده است یعنی آب در آسیاب دشمن ریختن. خرید حق نمایش، "جدایی ..." و اکران آن در هفتاد کشور اروپایی و آمریکایی و بورسیه تحصیلی فرهادی در آلمان، همه این داستان را حکایت می کند که کاش در انتخاب هایمان کمی بیشتر می اندیشیدیم. نگارنده قصد انکار زیبایی اثر از حیث قالب را ندارد اما محتوا اصل است و قالب، فرع بر قضیه است. این صحبت هم درست که اگر قالب درست یا پخته نباشد محتوا دیده نمی شود اما اکنون سخن بر روی این است که قالب خوب و محتوای ... .

جمع بندی
فرهادی خود را روایت گری بسیار خوب و کار کشته معرفی کرده است که قدرت روایی بالایی دارد. حواسش به ریزه کاری ها هم هست. این توجه از در گیر کردن آدم های مختلف درون داستان معلوم است (مانند در گیر شدن معلم مدرسه به خاطر دادن یک آدرس یا درگیر شدن همسایه ها فقط به خاطر کمک کردن به راضیه). اما آن چه از فرهادی در ذهن به جا مانده، حرف های نیش دارش در نقد جامعه و خانواده ایرانی و نمایش اسلامی آمریکایی است




تاریخ : دوشنبه 90/2/5 | 11:15 عصر | نویسنده : | نظر