در میان انبوه مشکلاتی که در دوره نوجوانی گریبانگیر فرد می شود و ممکن است تبعات گسترده اجتماعی داشته باشد، فرار دختران از خانه یکی از آسیب زاترین مواردی است که فرد، خانواده و جامعه را درگیر خود می کند.واقعیت این است که خانواده گرم ترین و مطمئن ترین کانون برای زندگی نوجوانان و جوانان است و تعامل با والدین نیز از شیرین ترین تعاملات برای نوجوانان محسوب می شود. اما امروزه در بیشتر کشورهای جهان فرار از خانه به معضلی اجتماعی تبدیل شده و در ایران نیز تحقیقات نشان دهنده کاهش سن این آسیب اجتماعی است. با توجه به اهمیت این موضوع بهتر دیدیم نظر چند کارشناس را درباره این آسیب جویا شویم.
کاهش سن فرار دختران
طبق بررسی های انجام شده، آمارها در کشور ما نشان می دهد که سن فرار دختران از 16 سال به 14 سال کاهش یافته و آمار فرار دختران رو به افزایش است.مهدی زایر استاد جامعه شناسی با بیان این نکته به ایسنا می گوید: فرار دختران به طور عمده در سنین نوجوانی رخ می دهد زیرا آن ها به دنبال هویت خودشان هستند و از آن جا که راه درست را نمی دانند، سردر گم می شوند. اغلب از هر اتفاقی که پیرامونشان رخ دهد، احساس گناه می کنند، ممکن است تحمل مشکلات را نداشته باشند و احساس ناامنی شدیدی کنند. اگر این دسته از نوجوانان نتوانند در فضای خانه آرامش به دست آورند، خانه را به امید کسب آرامش ترک می کنند. از طرفی پدیده هایی مثل طلاق، فقر، بیکاری والدین و خشونت های خانوادگی از مهم ترین عواملی است که زمینه را برای بروز پدیده فرار از خانه فراهم می کند. گاهی محیط نامناسب خانواده، تناسب نداشتن سطح فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی والدین، شیوه های تربیتی متفاوت آن ها، برخوردهای ضد و نقیض، نوجوانان را دچار تضاد می کند و آن ها را به این فکر می اندازد که تنها راه برای برون رفت از مشکلات، ترک منزل است.این جامعه شناس با بیان این که یکی از مهم ترین علل فرار دختران از خانه ناسازگاری با والدین است، اظهار می دارد: طبق بررسی های انجام شده 58.9 درصد ناسازگاری با والدین، 16 درصد اغفال، 13 درصد احساس ناامنی در خانواده، 15درصد وضعیت اقتصادی، 5.12درصد طلاق والدین، 7 درصد گرایش به مسائل انحرافی، 5.12 درصد ازدواج های ناموفق، 5 درصد اعتیاد و نیم درصد مشکلات روانی دلیل فرار دختران است.
کسب هویت، مهم ترین نیاز نوجوان
تاکنون درباره دنیای نوجوانی و تفاوت های آن با دنیای کودکی و بزرگسالی مطالب فراوانی شنیده ایم؛ از مسائل مربوط به بلوغ گرفته تا ویژگی های روانی دوره نوجوانی از قبیل پرخاشگری، هیجان خواهی، لجبازی، آشفتگی، درگیری با خود و دیگران و بسیاری مسائل دیگر. دکتر علی پژوهنده مشاور و روان شناس با بیان این مطلب به خراسان می گوید: آنچه بیش از هر مطلب دیگری در این دوران توجه ما را به خود جلب می کند، مسئله ای به نام هویت یابی است که بعضی نظریه پردازان و روان شناسان از آن به عنوان شاخصه اصلی نوجوانی یاد کرده اند و ناکامی نوجوان دریافتن هویتی منسجم و دلخواه را به عنوان بحران هویت و آشفتگی نقش معرفی می کنند. اگر فرزند نوجوانی در منزل دارید، حتما متوجه می شوید که فرزند شما معمولا درگیر یک یا چند مورد از موارد زیر است که نشان دهنده تلاش او برای هویت یابی است. *به بهانه های مختلف با پدر یا مادر وارد بحث و گفت و گو می شود و بر یک عقیده هر چند نادرست پافشاری می کند. * متمایل به گروه هم سن و سالان خود شده است و دوست دارد بیشتر وقت خود را با آنان بگذراند. * به اخبار رادیو و تلویزیون علاقه مند شده است. *به طور افراطی هوادار یک تیم ورزشی و... شده است. *به ورزش های عضلانی یا رزمی روی آورده است و با علاقه و پشتکار فراوان تمرین می کند. * در یک یا چند رشته هنری، ادبی و... در حال پیشرفت است یا پیشرفت هایی کرده است. *گوشه گیر، غمگین، بدون فعالیت کافی و در بیشتر اوقات ناراضی است. *بیشتر اوقات والدین از کنجکاوی و پرس و جوی او کلافه می شوند.دکتر پژوهنده ادامه می دهد: تمام این موارد نشان دهنده تلاش نوجوان برای اکتشاف جنبه های مبهم محیط و ذهن اوست. طبق نظریه رشد روانی- اجتماعی اریک اریکسون که یکی از معروف ترین و مقبول ترین نظریه های روان شناسی است، توانمندی اساسی دوره نوجوانی (یعنی 11 تا 18 سالگی) کسب هویت است و بحران این دوره بحران هویت یا آشفتگی نقش است. اگر نوجوان این مرحله را با موفقیت طی کند دچار بحران نمی شود والا ممکن است در صورت وجود زمینه برای بروز آسیبی مانند فرار از خانه به این دام گرفتار آید.
اهمیت تعامل با نوجوان
همچنین دکتر بنفشه غرایی روان پزشک و عضو انستیتو روان پزشکی تهران با تأیید ناسازگاری نوجوانان با والدین در این دوره حساس به خراسان می گوید: در این سنین والدین از نقش فردی که بدون چون و چرا حرفش پذیرفته می شدخارج می شوند و به یک منبع اطلاعاتی که نوجوان دانش و اطلاعات آن ها را زیر سوال می برد، به چالش می کشد و حتی آن را رد می کند تبدیل می شوند. در واقع این مهم ترین اتفاقی است که در این دوران برای نوجوان رخ می دهد در دوران کودکی، کودک به کل اطلاعاتی که از پدر، مادر یا معلم می گیرد، بسنده می کند و دخل و تصرفی در گفته آن ها نمی کند اما در دوران نوجوانی تفکر نقادانه در وی شکل می گیرد و او به دنبال چون و چرایی امور است، طبیعی است که انرژی نهفته در دوران نوجوانی مانند سیلابی است که اگر با تلاش خانواده در مسیر درستی قرار بگیرد، نوجوان را به موفقیت می رساند.در این شرایط نوجوان از والدین که می توانند نسج مطمئن و موثقی برای او باشند، دور می شود و به سمت افرادی که اطلاعات هدفمند و نادرستی در اختیار او می گذارند، گرایش پیدا می کند.دکتر غرایی با اشاره به این که انعطاف خانواده در دوره نوجوانی برای به سلامت گذراندن این دوران بسیار حیاتی است، تأکید می کند: والدین باید تلاش کنند در این دوران هم الگوی نوجوان باشند ولی با روش و شیوه دیگری، برقراری مکالمه و تعامل روزانه، مباحثه درباره درگیری های ذهنی نوجوان، مجاب کردن او درباره نحوه نگرش به مسائل پیرامون و پرهیز از بایدها، نخستین راهکارهایی است که والدین باید برای درک دنیای نوجوان آن را در پیش بگیرند. دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران نیز با اشاره به این که نبود گفت و گو و مکالمه زمینه ساز بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی از جمله فرار از خانه است به خراسان می گوید:دختران از 12 تا 14 سالگی و پسران از 15 تا 18 سال دچار بحران هستند و پدر و مادری که هر 2 کارمندند یا به علت مشکلات خانوادگی و اقتصادی طلاق عاطفی گرفته اند، از نوجوانان غفلت می کنند و وقتی برای مکالمه با او نمی گذارند، در این سن نوجوان به سمت همسالان خود گرایش بیشتری پیدا و سعی می کند کسی که او را درک می کند بیابد. بنابراین طبیعی است که در صورت مورد غفلت واقع شدن از سوی خانواده، به سرعت جذب افرادی شود که چند دقیقه ای پای درددل و صحبت او بنشینند. در این سن نوجوان به سرعت اعتماد می کند و به دنبال کسی می گردد که حرف او را بفهمد. وی با اشاره به یک مورد از فرار دختران می گوید: دختری که از یک خانواده ثروتمند تهرانی فرار کرده بود طی نامه ای خطاب به آن ها نوشته بود پدر و مادر عزیزم شما آن قدر گرفتارید که وقت ندارید حتی من را ببینید چه برسد به این که با من صحبت کنید. من از این خانه می روم تا آرامش بیشتری داشته باشید. جالب این که والدین دختر به جای نگران شدن درباره وضعیت دختر خود، نگران آبروی خود به عنوان اشخاص محترم و متشخص جامعه بودند!نکته این جاست که دختر آن ها این موضوع را فهمیده بود که آبروی پدر و مادرش مهم تر از اوست بنابراین تصمیم به فرار گرفت. نگرش برخی والدین در برخورد با نوجوان بسیار نادرست است و حتی رفتارشان پس از بروز چنین آسیبی هم اشتباه است زیرا آن ها فقط اشتباه نوجوان را می بینند و نه علل اصلی آن را که خودشان در آن سهیم بوده اند.مهدی زایر استاد جامعه شناسی نیز می گوید: طبق بررسی های انجام شده تنها در 14 درصد موارد و پس از بازگشت فرزندان به خانه، خانواده رفتار مناسبی با دختر فراری داشته اند اما نکته مهم این است که بسیاری از این افراد برای اولین بار از سوی نزدیکان مورد تعرض قرار می گیرند. طبق آمارها 36درصد دخترانی که برای بار دوم از خانه فرار می کنند از سوی اعضای خانواده مورد سوء استفاده قرار می گیرن33 درصد تنبیه، 6درصد به گدایی و 13 درصد به خرید و فروش مواد مخدر وادار می شوند.وی ادامه می دهد: برخوردهای جبری، انتظامی و محدود کردن، از جمله شیوه های سنتی برخورد با این پدیده است که تجربه نشان داده است که درصد زیادی از دختران با اجرای این شیوه ها دوباره اقدام به فرار می کنند اما شیوه های جدید، آموزش مهارت های زندگی به خانواده ها و نوجوانان، آموزش راه های تربیت نوجوانان و تربیت فرزند که به هویت یابی صحیح این دختران منجر می شود، تأثیر مطلوب تری دارد.
منبع
تاریخ : دوشنبه 90/3/16 | 10:34 عصر | نویسنده : | نظر
درباره وب
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
امکانات وب