محمود احمدی نژاد در سال های ریاست جمهوری خود ،هر چند اقدامات مثبتی هم داشته که نمی توان انکارشان کرد ،اما با اقدامات نامتعارف و هزینه زایی که از خود بروز داده ، منشأ بسیاری از تنش ها در کشور نیز شده است. از عزل و نصب های عجیب و غریب و فله ای گرفته تا متهم سازی دیگران به انواع مفاسد و در همان حال حمایت از متهمان پیرامونی اش و از تحقیر نهادهای قانونی کشور تا عدم اجرای قوانین و مصوبات مجلس و حتی قهر و خانه نشینی 11 روزه و موارد متعدد دیگری که همگان در طول این شش سال دیده اند.
هنجارشکنی و قانون گریزی های رئیس جمهور در یکی دو سال اخیر متاسفانه تشدید شده است ؛همین امروز خبر رسید که رئیس جمهور از وظیفه قانونی خود در ابلاغ یکی از قوانین مجلس راجع به وزارت اطلاعات سرباز زده و رئیس مجلس ناگزیر از ابلاغ قانون به جای رئیس جمهور شده است.
همه این یکه تازی ها در حالی صورت می گیرد که به جز یاران پیرامون احمدی نژاد ،تقریبا همه و همه منتقد و معترض هستند؛ از علمای طراز اول حوزه تا مجلس ،از احزاب اصولگرا تا اصلاح طلبان و از کارشناسان و متخصصان تا مردم عادی کوچه و خیابان.
با این حال احمدی نژاد ، به رفتار خود ادامه می دهد و هیچ دورنمایی هم برای اصلاح روند موجود نیست ،روندی که کارهای مثبت او را نیز زیر سوال می برد.
این که احمدی نژاد اساساً چرا روند حاضر را در پیش گرفته و هدف غایی اش چیست امری جدا گانه است که در مجالی مفصل تر باید بدان پرداخت اما این که چگونه با فراغ خاطر و خیال آسوده این مسیر را طی می کند موضوع سخن حاضر است.
جواب این سوال در این موضوع نهفته است که سیاست داخلی احمدی نژاد از مبنای فکری او در سیاست خارجی اش تبعیت می کند.
پایه سیاست خارجی احمدی نژاد بر این اصل استوار شده است که دشمن هیچ گاه دست به حمله نظامی با هدف سرنگونی حکومت ایران نخواهد زد. احمدی نژاد با تکیه بر همین اصل، در مقابله با سیاست های کشورهای خارجی و در پیش گرفتن سیاست های خود، کاملا با فراغ بال عمل می کند.
به عبارت بهتر ، برای دولت احمدی نژاد ، همه هزینه ها به جز حمله نظامی خارجی با هدف سرنگونی نظام ، قابل تحمل است و با این باور که دشمن هر کاری هم بکند - از توپ و تشر و تهدید گرفته تا قطعنامه و تحریم - حتماً دست به حمله برای سرنگونی نخواهد زد و از این بابت ،خیالش از بابت حفظ اصل حکومت - که دولتش بر ْآن بنیاد شده - آسوده است.
احمدی نژاد در سیاست داخلی نیز همین رویه رو دنبال می کند. یعنی معتقد است که فشارها و نقدهای وارد شده بر او ، هر چقدر هم تند و تیز باشند ، نهایتاً اصل ریاست جمهوری اش را تهدید نمی کند و او خواهد توانست چهار سال دوم را به پایان برساند. تمام انتقادات وارده هم حداکثر می توانند منجر شوند به مسائلی مانند استیضاح فلان وزیر و حذف فلان معاون یا تصویب قانونی که مورد نظر او نیست.
احمدی نژاد بر این باور است که هر کاری هم که بکند ، هیچ گاه از سوی مجلس عزل نخواهد شد و اصل ریاستش پابرجا خواهد بود و لذا با خیال آسوده هر انجه می خواهد انجام می دهد.او ،همان طور که قطعنامه های صادره از سوی شورای امنیت را کاغذپاره هایی بیش نمی داند ، خط و نشان ها و انتقادات داخلی را نیز چیزی فراتر از این نمی شمارد و لذا پای خود را بر روی پدال گاز گذاشته است و سخت می راند و نیک می داند که حتی اگر از سرعت مجاز فراتر رود ، یک طرفه برود ، چراغ قرمز را رد کند و ... پلیس هیچ گاه خودروی او را توقیف نخواهد کرد!