دکتر پژوهنده مسئولانه بودن را یکی از ملاک های سه گانه رفتار سالم از دید روان شناسی برمی شمارد و می گوید: دو ملاک دیگر یکی منطبق بودن آن با واقعیت و دیگری توجه به قانون و حقوق دیگران است. البته در باب مسئولیت پذیری سخن بسیار است و تمامی تلاش روان شناسی - و شاید بتوان گفت تمام علوم انسانی - بر آن بوده است که با آگاهی بخشیدن به انسان، او را در قبال شرایط زندگی اش مسئولیت پذیر کند. اگر به تاریخ بشری نگاهی بیندازیم از میان هزاران میلیارد انسانی که تاکنون بر کره خاکی زیسته اند تنها افرادی نام و یادی از خود برجای گذاشته اند که در قبال خود و جامعه انسانی احساس مسئولیت کرده اند. انسان مسئول اهل رعایت است، او به ارزش های درونی معتقد است و از آن ها پاسداری می کند. آن گونه که مولای متقیان امام علی علیه السلام می فرماید: کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته.نکته این جاست که عموم مردم مسئولیت پذیری را چنین معنا می کنند که فردی به وظایف روزمره خود در قبال خانواده و اجتماع عمل کند. این تعریف درست است اما کامل نیست. انسان مسئولیت پذیر کسی است که ابتدا در قبال خودش به تمامی و سپس در قبال وظایف و مسئولیت هایش احساس مسئولیت کند. منظور از «به تمامی» این است که خود را مسئول تمامی احساسات ، افکار، رفتارها و تجاربش بداند. اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که ما نباید خود را مسئول تمامی اتفاقاتی که برایمان می افتد، بدانیم بلکه ما مسئول تمام تجاربی که به دست می آوریم هستیم. منظور از تجارب تمامی افکار، احساسات و رفتارهایی است که انجام می دهیم. انتظار این که جهان جایی منصفانه باشد ، انتظار نامعقولی است و کسانی که چنین باوری دارند، همواره از بی عدالتی ها و بی انصافی های مردم، شکوه و گلایه سرمی دهند. باید بپذیریم که اتفاقات بی شماری می افتد که تحت کنترل ما نیست و ما هیچ گونه مسئولیتی در بروز آن ها نداشته ایم مانند مرگ عزیزان ، بلایای طبیعی، بدرفتاری برخی از مردم و ...وی درباره رویکرد بیشتر مردم در قبال مسئولیت می گوید: بیشتر مردم به جای رفتار مسئولانه ، یا بیش از اندازه مسئولیت پذیر می شوند و یا مسئولیت گریزی می کنند. در صورتی که افراط و تفریط در مسئولیت پذیری اشتباه است. وقتی که بیش از حد مسئولیت پذیر می شویم همانند وقتی که مسئولیت گریز می شویم، دچار مشکل خواهیم شد. افرادی که برای تمامی اتفاقاتی که برایشان می افتد، به دنبال دلیلی در رفتار خود هستند، دچار مسئولیت پذیری بیش از حد هستند. به طور مثال اگر برای تصادفی که در رخ دادن آن تقصیری نداشته ایم، در حال یا گذشته به دنبال دلیل بگردیم، دچار مسئولیت پذیری افراطی شده ایم.منظور از مسئولیت گریزی نیز این است که فرد به جای این که مسئولیت احساس، فکر یا رفتارش را بپذیرد، شروع به یافتن دلیلی در بیرون از خود می کند. به عنوان مثال تاکنون بسیار شنیده ایم که کسی، دیگری را مسئول عصبانیت خود می داند. جملاتی مثل «تو باعث شدی من عصبانی شوم» یا «توکاری کردی که از صبح تا شب عصبی باشم» حکایت از این موضوع دارد. این فرد در واقع به هیچ وجه در قبال احساساتش، مسئولیتی نمی پذیرد و دیگری را مسئول احساسات منفی اش می داند. واقعیت این است که بسیاری از ما گرفتار چنین مشکلی هستیم و دیگران را مسئول احساسات منفی خود می دانیم. درحالی که باید دانست احساسات زاییده افکار ماست. اگر عصبانی هستید حتما پیش از آن که عصبانی شوید، فکری کرده اید. احساسات تحت کنترل ما نیست اما افکار را می توان کنترل کرد.بنابراین ما به طور غیرمستقیم می توانیم احساسات خود را تعیین و کنترل کنیم. اگر همین الان برای چند لحظه به یک اتفاق خوب درگذشته فکر کنید می بینید که به تدریج احساسات مربوط به آن زمان دوباره تجربه خواهد شد. عکس این حالت هم صحیح است. با فکرکردن به مسائل منفی در گذشته و در حال می توانیم احساس عصبانیت و سایر احساسات منفی را در خود ایجاد کنیم.
به طور کلی از نظر روان شناسی، رفتار مسئولانه رفتاری است که دارای 6 ملاک زیر باشد. برای این که بدانیم تا چه اندازه انسان مسئولیت پذیری هستیم، لازم است ببینیم چند مورد از ملاک های زیر را رعایت می کنیم. 1 - هرگز هیچ کس را برای شرایط، وضعیت، کارها، داشته ها یا نداشته ها و یا هر احساسمان سرزنش نکنیم. 2 - هرگز خود را سرزنش نکنیم. 3 - بدانیم چه هنگام از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنیم و یا آن را گردن دیگری می اندازیم.4 - هرگز بدون داشتن دلیل و مدرک درباره رفتار کسی پیش داوری نکنیم. 5 - به سود و زیان رفتارهای کنونی خود هوشیار بوده و در صورت نیاز شرایط را تغییر دهیم. 6 - از ایجاد تغییری که ما را به شرایط مطلوب نزدیک تر می کند طفره نرویم. به عبارت دیگر کسی که هرگز خود و دیگران را سرزنش نمی کند. مسئولیتی را که به او واگذار شده، انجام می دهد. پیشداوری نمی کند، کاری که او را به وضعیت مطلوبش نزدیک می کند، انجام می دهد و کاری را که به او آسیب می زند و او را از وضعیت مطلوبش در زندگی دور می سازد، ترک نماید یک فرد مسئولیت پذیر است. دکتر پژوهنده در توضیح این اصول چنین می گوید: کسی که دیگران را به خاطر شرایط فعلی اش سرزنش می کند، مسئولیت تغییر شرایطش را هم نمی پذیرد زیرا سرزنش کردن به او فرصتی نمی دهد تا برای زندگیش فکری کند. همچنین کسی که عادت دارد پس از هر مشکل و اشتباهی خود را سرزنش کند نیز مسئولیتی در قبال تغییر شرایطش قبول نمی کند. این فرد تنها به سرزنش کردن خود اکتفا می کند. با این کار نه تنها مشکلی حل نمی شود بلکه از نظر روانی ضعیف تر می شود و امکان اشتباه او بالاتر می رود. پیش داوری نیز عادت نامطلوب دیگری است که سبب سلب مسئولیت برای یافتن دلیل واقعی رفتار دیگران می شود. ساده تر این است که به جای جستجو و پرس و جو برای یافتن دلیل واقعی رفتار یا گفتار دیگران براساس ظاهر کسی قضاوت کرد. به همین دلیل اکثر ما پیش داوری را انتخاب می کنیم تا مسئولیت یافتن دلایل دیگر را از خود سلب کنیم. این درحالی است که فرد مسئولیت پذیر هرگز به دنبال واگذاری کاری که به عهده گرفته به کس دیگری نیست و در صورت بروز مشکل، مسئولیت اشتباه خود را به عهده می گیرد و حاضر به جبران خسارت نیز هست.
بسیاری از مناقشات انسانی به دلیل همین نادیده گرفتن مسئولیت ها توسط طرفین ایجاد می شود. به عنوان مثال مرد یا زنی که در قبال همسر و فرزندانش مسئولیتی به عهده نمی گیرد یا آن را نادیده می گیرد و همواره باید مسئولیتش را به او یادآوری کرد.وی ادامه می دهد: مسئولیت پذیری همچنین به معنای آن است که برای تغییر شرایط زندگی کاری بکنیم. وقتی از شرایط موجود زندگی خود راضی نیستیم، احساس می کنیم زندگی آن گونه که انتظار داریم، پیش نمی رود و هنگامی که آرزوی شرایط بهتری را داشته ایم و شرایط دیگری را در زندگی شاهدیم، زمان انجام تغییرات اساسی فرا رسیده است.
این مشاور و روان شناس پس از تبیین مفاهیم اولیه مسئولیت پذیری توصیه می کند، حال که فهمیدیم مسئولیت پذیری چیست نخست باید دست از سرزنش کردن برداریم و خودمان و دیگران را به هیچ شکلی سرزنش نکنیم. سپس وظایفی را که بر عهده داریم به درستی انجام دهیم چه دیگران ببینند و چه نبینند. دست از پیش داوری درباره رفتار دیگران برداریم و بدون دلیل و مدرک شروع به خواندن ذهن آنان و نیت شان نکنیم. در این هنگام باید فهرستی از رفتارهایی که می کنیم تهیه نماییم. آن گاه رفتارهایی که ما را به وضعیت مطلوب نزدیک می سازند، رفتارهایی که ما را دور می کنند و رفتارهایی که بود و نبودشان تغییری در شرایط ما ایجاد نمی کند، مشخص کنیم. به عنوان مثال جوانی که آرزوی قبولی دانشگاه را دارد و اکنون کمتر از 3 ماه تا کنکور فاصله دارد ممکن است لیستی مشابه زیر برای خود تهیه کند. 10 ساعت خواب، مطالعه کتب درسی، تماشای فیلم و سریال، گردش روزانه بیش از 3 ساعت، تلفن و پیامک بیش از 1 ساعت، وقت گذرانی با رایانه و تست زنی به مدت نیم ساعت. حال باید این رفتارها را به 3 دسته تقسیم کرد. آن هایی که او را به هدفش نزدیک می کند، آن هایی که او را از هدف دور می کند و آن هایی که تغییری در وضعیت او نمی دهد. در این مثال ممکن است مطالعه و تست زنی در دسته اول، خواب، تلفن، پیامک، گردش، وقت گذرانی با رایانه در دسته دوم و فیلم و سریال در دسته سوم قرار بگیرند. پس از مشخص شدن این رفتارها باید بتواند رفتارهایی که او را از هدف دور می کنند و رفتارهایی که هیچ تغییری ایجاد نمی کنند را حذف کند و رفتارهای مطلوب را افزایش دهد. به این ترتیب او مسئولانه به تغییر شرایط زندگی اش اقدام کرده و احساس خوشایندی پیدا خواهد کرد.