آقای محمود احمدینژاد در نطق تلویزیونی هفته گذشته خود، سخن بهار 85 و 86 و پاییز 87 خود در خصوص مخالفت با برخی اقدامات در قالب طرح امنیت اجتماعی را تکرار کرد. او بدون آنکه برای مردم روشن کند چرا از سال 85 تاکنون جلوی برخی اقدامات را نگرفته است گفت: »البته بنده اجازه ادامه چنین برخوردهایی را نخواهم داد.«
قاعدتا مردم حق دارند سوال کنند از بهار 85 که احمدینژاد به صراحت مخالفت با برخوردهای پلیسی- و به تعبیر خود او بگیر و ببند- در مسائل فرهنگی را اعلام کرد تا تابستان 88، چه تغییر مهمی در عملکرد پلیس یا میزان اختیارات رئیس دولت به وجود آمده است که احمدینژاد اکنون از طریق تلویزیون، ایستادگی در برابر اینگونه اقدامات را به مردم وعده میدهد؟ اما به فرض که کسی این سـوالات را پاسخ یافته بداند بلافاصله سوالات دیگری در اذهان به وجود میآید. نخستین سوال آن است که کدام برخورد پلیس، موجب دل نگرانی رئیس دولت نهم شده است؟ آیا او از اینکه آزادی رفتار یا اختیار انتخاب پوشش گروهی از مردم مورد بیتوجهی قرار گرفته، ناراحت است یا نوع رفتار پلیس، عصبانیت احمدینژاد را به دنبال داشته است؟ هر کدام از دو فرض فوق که صحیح باشد می توان از احمدینژاد سوال کرد که آیا در همین روزها، محدود شدن آزادی مهمتری از مردم - یا به قول بعضیها، همین 13، 14 میلیون نفر- را لمس نکرده است؟ آیا برخوردهای انجام شده در برابر این گروه از مردم، مورد تائید احمدینژاد بوده و اواجازه ادامه همین برخوردها را خواهد داد؟ آیا رئیس دولت به زیردستان خود اجازه داده است که برخلاف اصل 27 قانون اساسی، از صدور مجوز برای راهپیمایی یا تجمع حامیان موسوی و کروبی خـودداری کنند؟ راستی به نظر احمدینژاد و یارانش، درحال حاضر دفاع از کدام قشر واجبتر است؟ کسانی که به ادعای حامیان طرح امنیت اجتماعی، هنجارهای جامعه اسلامی را شکستهاند مستحـق دلسـوزی بیشتر هستند یا کسانی که پایبندی خود به هنجارها را در راهپیمایی بی نظیر 25 خرداد به نمایش گذاشتهاند؟
البته نگارنده به هیچوجه با بعضی برخوردهای فیزیکی به بهانه هنجارشکنی تعدادی از جوانان- به فرض پذیرش ادعای هنجارشکنی آنان- موافق نیست. از سوی دیگر، تبدیل این پدیده فرهنگی - یا ضـدفـرهنگـی- به سوژه محبوبیتطلبی برخی مسئولان نیز موجب تاسف است؛ به خصوص آنکه محبـوبیـتطلبـان، کسـانـی بـاشنـد که به گفته فرماندهان نیروی انتظامی، دستورالعملهای طرح امنیـت اجتماعی با حضور خود آنان بررسی و تصویب شده است اما به یقین، تعداد کسانی که نسبــت بــه ایــن رفتـارها معترضند در مقایسه با معترضان به برخی اتفاقات انتخاباتی، در اقلیت قرار دارد. پس چگونه است که رئیس دولت نهم، حداقل برای چهارمین بار در حمایت از آن قشر اقلیت، نطق تلویزیونی میکند اما در خصوص موضوعمهمتر روز یعنـی بـرخـوردهـای رفتـاری و گفتاری در برابر معترضان به روند انتخابات، سکوت پیشه میسازد؟ آیا مقایسه این سکوت با هشدار شدیداللحن احمـدینـژاد بـه دسـت انـدرکاران طرح امنیت اجتماعی، نشان نمیدهد که مخالفت با برگزاری تجمع آرام و متین طرفداران موسوی و کروبی یا بعضی برخوردها نسبت به معترضان و نیز روند تعقیب و بازداشت بعضی معترضان، »با اجازه رئیس دولت« بوده است؟ رئیس دولت نهم در نطق اخیر تلویزیونی با تاکید مجدد بر مخالفت خود با بعضی اقدامات پلیسی در موضوعات فرهنگی گفت: »البته بنده اجازه ادامه چنین برخوردهایی را نخواهم داد و اگـر لازم شد با مردم سخن خواهم گفت« آیا احمدینژاد در تحولات اخیر و رفتار زیردستان خود هیچ نکتهای نیافته است که موجب تضییع حق معترضان انتخاباتی شده باشد تا به همکاران خویش بگوید »اجازه ادامه چنین برخوردهایی را نخواهم داد و اگر لازم باشد با مردم سخن خواهم گفت«؟ علاوه بر این موضوع مهم داخلی، در روزهای اخیر یک حادثه مهم در عرصه بینالمللی به وقوع پیوسته است. این حادثه، سرکوب خشن مسلمانان در ترکستان شرقی به دست عدهای از چینی تبارها و سکـوت حمـایـتگرانه دولت چین و همراهی ماموران دولت چین در سرکوب این مسلمانان بی دفاع است. همین مسئله، واکنشهای شدیدی را در عرصه بینالمللی به ویژه در جهان اسلام به دنبال داشته است. هم زمان با این مسئله، یک خبرگزاری نــزدیــک بــه دولــت ایـران اعلام کـرد: »ایران از شرکتهای چینی دعوت کرده تا در پروژههای بـزرگ نفتی جمعاً به ارزش 8/42 میلیارد دلار سرمایهگذاری کنند.« برخلاف طرح امنیت اجتماعی که در حوزه مسئولیت مــســتــقـیم رئیس دولت قرار ندارد، دعوت برای انعقاد قراردادهای بزرگ اقتصادی، از مسئولیتهایی است که رئیس دولت بیشترین نقش را در آن دارد ولذا قاعدتاً این کار »با اجازه رئیس دولت« انجام شده است. این در حالی است که میزان توانمندی فنی چینیها قبلاً در پروژههایی بسیار کوچک مانند احداث بزرگ راه شمال به نمایش گذاشته شده و قابلیت اعتماد به چینیها در عرصههای سیاسی نیز با رای مثبت آن کشور به قطعنامههای ضد ایرانی شورای امنیت،آشکار شده است. از سوی دیگر، یکی از مهمترین شعارها در دولت نهم، حمایت از مظلومان به ویژه مسلمانان مظلوم جهان بوده است. لذا هر کس حق دارد سوال کند »در شرایطی که ترکیه برای همبستگی با مسلمانان چین، به فکر تحریم کالاهای چینی است و سایر کشورهای اسلامی هم تحرکاتی در این زمینه آغاز کردهاند، چگونه رئیس دولت نهم به همکاران خود اجازه میدهد به دنبال انعقاد قراردادهای سنگین با چینیهای مسلمان کش و در عین حال کم اعتبار - به لحاظ سیاسی، فنی و اقتصادی - باشند؟« اگر هم این کاربدون اطلاع و اجازه رئیس دولت انجام شده است بهتر است او قبل از خط و نشان کشیدن برای سایر دستگاه ها، به فکر اصلاح رفتار سیاسی، اقتصادی و مدیریتی سازمانهایی باشد که مستقیماً زیر نظر دولت و رئیس آن کار میکنند. به صورت خاص، احمدی نژاد بایستی نشان دهد که نه به همکاران خود در وزارت کشور اجازه داده است حق برگزاری تجمعات را از حامیان رقیب او سلب کنند و نه به وزارت نفت اجازه خواهد داد که ضمن هدر دادن سرمایههای ملی از طریق سپردن پروژههای بزرگ نفتی به چینیها، ایران را به خاطر نزدیکی به چین در شرایط فعلی، در جهان اسلام بدنام نماید
برچسبها: آقای رئیس جمهور آیا شما اجازه دادهاید؟!