سیبزمینی بر سر نیزه؛ واکنش دانشجویان معترض در شهرکرد
عصر روز شنبه نهم خرداد پروین احمدینژاد به دعوت ستاد انتخاباتی محمود احمدینژاد به حسینیه اعظم شهرکرد آمد تا درجمع هواداران دولت نهم به نطق انتخاباتی بپردازد.
بر اساس گزارش اختصاصی ارسال شده به پایگاه خبری شهابنیوز؛ با وجود تبلیغات گسترده، جمعیتی که در این سخنرانی حاضر شد چیزی در حدود سیصد نفر بود که تازه بخش اعظم همین تعداد نیز توسط اتوبوس از مناطق اطراف به این حسینیه آورده شده بودند.
این گزارش میافزاید: دانشجویان طرفدار میرحسین موسوی با اطلاع از جلسه مذکور در چهارراه دامپزشکی که حسینیه مزبور در مجاورت آن واقع شده است تجمع کردند وبه تدریج با پیوستن دانشجویانی که از دانشگاه آزاد شهرکرد باز میگشتند بر تعدادشان افزوده شد.
دانشجویان ابتدا صبرکردند تا سخنرانی تمام شود و آنگاه با خواندن سرود یار دبستانی اعتراضات خود را آغاز کردند. یکی از اعتراضات اصلی دانشجویان به سخنان حسین شریعتمداری بود که استفاده از شال و مچبند سبز توسط طرفداران میرحسین موسوی را به قرآن بر نیزه کردن تشبیه کرده بود.
دانشجویان معترض در اقدامی نمادین سیب زمینی هایی را بر سر چوب کرده بودند و در حالی که به طور دسته جمعی این سیبزمینیها را بالا گرفته بودند؛ شعار میدادند. «دولت سیبزمینی نمی خوایم نمی خوایم»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «نصرمن الله و فتح قریب ننگ بر این ... مردم فریب» و... اصلیترین شعارهایی بود که در این تجمع سر داده شد.
تجمع دانشجویان توجه مردم را به خود جلب کرده بود و افراد رهگذر مکرراً علت بر سرچوب گرفتن سیبزمینیها را می پرسیدند که دانشجویان به توجیه آنها درباره اقدامات تبلیغاتی دولت نهم و توزیع سیب زمینی رایگان میپرداختند.
در طول این تجمع البته درگیریهای لفظیای نیز میان حامیان آقای احمدینژاد و دانشجویان معترض رخ داد.
برچسبها: سیبزمینی بر سر نیزه؛ واکنش دانشجویان معترض در شهرکرد
احمدینژاد با هلیکوپتر؛ موسوی و کروبی و رضایی با اتوبوس
در حالی که قوانین رسمی هرگونه استفاده از امکانات عمومی و دولتی در راستای تبلیغات انتخاباتی را به صراحت «غیر قانونی» و «جرم» دانسته و این قانون هماکنون درباره سه کاندیدا یعنی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی با سختگیرانهترین شکل ممکن اجرا میشود؛ محمود احمدینژاد برای سفر انتخاباتی به پاکدشت از هلیکوپتر استفاده کرد.
به گزارش خبرنگار شهابنیوز؛ احمدینژاد در حالی امروز دوشنبه با هلیکوپتر عازم پاکدشت شد و تمام سخنرانی تند و تیز خود را به حمله علیه دولتهای سابق و اصطلاحاً «افشاگری» اختصاص داد که سه رقیب وی یعنی میرحسین، کروبی و رضایی برای سفرهای استانی و انتخاباتی خود از اتوبوس استفاده میکنند.
نکته مهم و عبرتآموز این است که قانون منع استفاده از امکانات عمومی برای سه نامزد دیگر با سختگیرانهترین شکل ممکن اجرا میشود. این نامزدها نه تنها از امکان هلیکوپتر، پخش تراول چک و پولهای نفتی، پخش غذا و سیبزمینی، صدور بخشنامههای دولتی و... محرومند؛ که حتی سالنها و استادیومهای دولتی نیز به آنها اجاره داده نمیشود و سادهترین خدمات دستگاههای عمومی و دولتی از آنها دریغ میگردد.
در این میان سئوال اصلی این است که دستگاههای نظارتی و کسانی که طبق قانون «موظف» هستند از تخلفات انتخاباتی جلوگیری کنند، کجا هستند و چه میکنند؟!
بر اساس نص صریح قانون، رسانههای عمومی و دولتی حق تبلیغات به نفع یک نامزد را ندارند. این در حالی است که خبرگزاری ایرنا، خبرگزاری ایسنا، روزنامه ایران، روزنامه کیهان و روزنامه جامجم به آشکارترین نحو ممکن شبانهروز در حال تبلیغ آقای احمدینژاد و تحقیر و تخفیف رقبای وی هستند و ظاهراً هیچ کس هم قادر به مهار آنها نیست! دولت نهم طی ماههای اخیر دهها اقدام انجام داده که در خوشبینانهترین حالت، «شبهه برانگیز» است؛ با این حال هیچ یک از دستگاههای مسئول در این زمینه تاکنون کوچکترین تحرکی نشان ندادهاند. صدا و سیما تا یک هفته قبل شبانهروز در حال تبلیغ آقای احمدینژاد بود و کوچکترین حرکات وی یک «حماسه ملی» و «پیروزی ملی» خوانده میشد؛ اما به غیر از تذکر دیرهنگام دادستان کل کشور هیچ تذکری به صدا و سیما داده نشد یا اگر هم داده شد نتوانست مانع اقدامات این رسانه شود. اخبار و روایات متواتر روزنامهها و سایتهای اینترنتی از تحرکات غیرقانونی در اغلب استانها هنوز هم ادامه دارد و سخنرانیهای عجیب و غریب آقای احمدینژاد علیه دولتهای قبلی و حملات حیرتآور رسانههای حامی دولت به منتقدان بدون کمترین نگرانی در جریان است. و این همه البته در شرایطی صورت میگیرد که کوچکترین اعتراض منتقدان، «سیر بیسابقه تخریب دولت عدالتگرا» خوانده میشود و اعتراضات رسانهای با صراحت کامل، به مافیا و رانتخواران مرتبط میگردد...
مشخصات یک رئیسجمهور خوب چیست؟
اولا نباید دچار فراموشی بشه و یادش باشه که چه قولهایی به مردم داده ، وعدههای زیاد و غیر واقعی به مردم نده ( نهایتا سه وعده در روز!)، آرام بخش باشه! ماهی چند وعده سفرهای استانی بره. به بهداشت فردی اهمیت بده، تزریقاتش زیاد نباشه یعنی هی الکی به مردم پول تزریق نکنه تا نقدینگی زیاد بشه، مواضعش جوری نباشه که فشار خون مردم بالا بره، به ترتیب نوبت ویزیت کنه یعنی اگه مردم کشورهای دیگه رو ویزیت میکنه مردم خودش هم یادش باشه!، دکتراش از آکسفورد نباشه، چهرهاش جوری نباشه که توی دیدارهاش؛ مردم کلی بیهوش بشن و بهطور کلی از آمبولانس کم استفاده بشه!
تو امور چاپ کتاب از قیچی و تیغ کم استفاده کنه، اینو بدونه که جوونا غده نیستند، نفت رو تو سفرههای مردم نیاره که باعث مسمومیت میشه، از قرصهای توهم زا استفاده نکنه، هی به مردم رژیم تجویز نکنه، اینو بدونه که مردم مروارید میخوان نه آب مروارید!، ملت رو از آسیبهای اولیه اجتماعی واکسینه کنه، اتاق انتظار نداشته باشه و ارتباط مردمیش زیاد باشه،ارتباط خارجیش فقط با کشورهایی که شکم درد دارند محدود نشه، شب آخر انتخابات (شمارش آرا) قرص خواب آور نخوره!، هر چیرو که میخواد جراحی کنه ولی لطفا به اقتصاد دست نزنه!.
برچسبها: مشخصات یک رئیسجمهور خوب چیست؟
زندگی نامه مهندس میر حسین موسوی
میرحسین موسوی خامنه، 7 مهرماه 1320 در شهر خامنه در استان آذربایجان شرقی ایران به دنیا آمد. از دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق) فوق لیسانس معماری و شهرسازی گرفت و در سال 1343 یکی از موسسین انجمن اسلامی این دانشگاه بود
.
او در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه خورشیدی، با گروه های ملی - مذهبی مثل نهضت آزادی نزدیکی داشت و از جمله کسانی بود که در جلسه های سخنرانی علی شریعتی در حسینیه ارشاد تهران حاضر می شد.
میرحسین موسوی، که در آن دوران با نام حسین رهجو فعالیت می کرد، از جمله افرادی بود که در تاسیس جنبش مسلمانان مبارز با حبیب الله پیمان همکاری کرد.
آقای موسوی در سال 1348با زهرا رهنورد، از دانشجویان رشته مجسمه سازی ازدواج کرد. خانم رهنورد نیز در آن سال ها از جمله شاگردان مشهور علی شریعتی بود که در مبارزه با حکومت پهلوی فعالیت داشت.
با نزدیک شدن به انقلاب ایران و پررنگ شدن نقش رهبری آیت الله خمینی در مبارزات ضد حکومت پهلوی، میرحسین موسوی نیز بیشتر به این جریان گرایش پیدا کرد و به ویژه به محمد حسینی بهشتی، از روحانیان بانفوذ نزدیک به آیت الله خمینی، نزدیک شد.
با تاسیس حزب جمهوری اسلامی از سوی آقای بهشتی در نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب، میرحسین موسوی هم به این حزب پیوست و دبیر سیاسی این حزب شد. آقای موسوی همچنین سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، ارگان حزب نیز بود.
در سال 1360 و در کابینه محمدعلی رجایی، آقای موسوی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شد.
"نخست وزیر جنگ"
بعد از کشته شدن آقای رجایی و آقای باهنر، رئیس جمهوری و نخست وزیر وقت، در انفجار 8 شهریور 1360، آیت الله علی خامنه ای رئیس جمهوری ایران شد و ابتدا علی اکبر ولایتی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد، اما مجلس به آقای ولایتی رای اعتماد نداد و آقای خامنه ای علی رغم اختلافاتی که در داخل حزب جمهوری اسلامی با میرحسین موسوی داشت، او را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد. آقای موسوی از آن زمان تا سال 1368 و بعد از فوت آیت الله خمینی نست وزیر ایران بود.
بسیاری از ناظران دلیل این انتخاب آقای خامنه ای را نظر مثبت آیت الله خمینی به آقای موسوی و حمایت قاطع بنیانگذار جمهوری اسلامی از او دانسته اند.
اختلاف میرحسین موسوی با آیت الله علی خامنه ای در طول دوران هشت ساله همکاری این دو ادامه داشت؛ اختلافی که حتی یک بار در شهریور 1367 به استعفای آقای موسوی از نخست وزیری انجامید؛ استعفایی که با مخافت شدید آیت الله خمینی روبرو و منتفی شد.
اختلاف میان آقای موسوی، که به جناح چپ جمهوری اسلامی تعلق داشت، با آیت الله علی خامنه ای، که نزدیک تر به جناح راست جمهوری اسلامی تلقی می شد، در طول دوران هشت ساله همکاری این دو ادامه داشت؛ اختلافی که حتی یک بار در شهریور 1367 و کمی بعد از پایان جنگ ایران و عراق، به استعفای آقای موسوی از نخست وزیری انجامید؛ استعفایی که با مخافت شدید آیت الله خمینی روبرو و منتفی شد.
از آنجا که تقریبا تمام دوران نخست وزیری میرحسین موسوی همزمان با جنگ ایران و عراق بود، عموما از او با عنوان "نخست وزیر جنگ" یاد می شود.
سیاست های انقباضی دولت او در آن دوران، که به عقیده خیلی ها ناگزیر بود، و به ویژه توزیع کالاهای اساسی با کوپن از جمله ویژگی هایی است که دولت آقای موسوی عموما با آنها به یاد آورده می شود.
با بازنگری قانون اساسی در سال 1368 مقام نخست وزیری از ساختار سیاسی ایران حذف شد و با فوت آیت الله خمینی، میرحسین موسوی، و کل جناح چپ جمهوری اسلامی، حامی اصلی خود را از دست دادند.
میرحسین موسوی همان زمان از دنیای سیاست کناره گرفت و به وادی هنر، که پیش از انقلاب در آن فعال بود، بازگشت.
البته آقای موسوی در این سال ها مسئولیت های سیاسی حاشیه ای داشته است. از جمله سال 1368 با حکم آیت الله خامنه ای عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد که این عضویت کماکان ادامه دارد. از سال 1375 نیز عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. همچنین در دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی (1368 تا 1376) مشاور سیاسی رئیس جمهوری و در دوره محمد خاتمی (1376 تا 1384) مشاور عالی رئیس جمهوری بوده است.
اما عمده فعالیت های میرحسین موسوی در این بیست سال، هنری و دانشگاهی بوده است. آقای موسوی از میانه دهه پنجاه خورشیدی استاد دانشگاه شهید بهشتی بود و در دهه هفتاد هم به عضویت هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در آمد.
او در سال 1378 و با حکم محمد خاتمی، رئیس فرهنگستان هنر شد و عمده فعالیت هایش را در قالب این نهاد پی گرفت.
رشته اصلی میرحسین موسوی معماری است و بناهایی چون کانون توحید در تهران، بازار بین الحرمین در شیراز، مزار شهدای هفتم تیر در بهشت زهرای تهران و مسجد سلمان در نهاد ریاست جمهوری از آثار اوست. اما او در سال های گذشته بیشتر به نقاشی مشغول بوده و در چند نمایشگاه شخصی و گروهی شرکت کرده است.
به جای خاتمی
در انتخابات ریاست جمهوری سال های 1368 و 1372 اکبر هاشمی رفسنجانی کاندیدای تقریبا بلامنازع بود و در انتخابات نیز پیروز شد؛ اما در انتخابات سال 1376 سیاستمداران جناح چپ جمهوری اسلامی که به دنبال کاندیدایی برای رقابت با اکبر ناطق نوری، رئیس وقت مجلس و نامزد جناح محافظه کار، بودند ابتدا به سراغ میرحسین موسوی رفتند.
میرحسین موسوی در جوانی و در حال طراحی یک پروژه معماری
اما آقای موسوی این دعوت را نپذیرفت و محمد خاتمی به جای او به صحنه آمد. با پایان دوره هشت ساله محمد خاتمی جناح چپ جمهوری اسلامی که این بار با نام اصلاح طلبان شناخته می شد باز به دنبال میرحسین موسوی رفت.
اما آقای موسوی این بار هم درخواست آنها را رد کرد تا اصلاح طلبان با بیش از یک نامزد در انتخابات حاضر شوند و همین تعدد نامزدها یکی از دلایل شکست آنها و پیروزی محمود احمدی نژاد تلقی شود.
با نزدیک شدن به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، بار دیگر مثل بیشتر انتخابات گذشته، نگاه ها به سمت میر حسین موسوی برگشت؛ اما او این بار بر خلاف دفعه های پیش جواب منفی قطعی نداد و تصمیم خود را به آینده موکول کرد.
از آن سو محمد خاتمی که زیر فشار زیادی برای نامزد شدن بود، بعد از یکی از دیدارهایش با میرحسین موسوی گفت که یا او یا آقای موسوی نامزد انتخابات خواهند شد.
حدود یک ماه بعد از این حرف، آقای خاتمی رسما نامزد انتخابات شد و این تصور پدید آمد که میرحسین موسوی این بار هم ترجیح داده است به دوری بیست ساله اش از صحنه سیاست پایان ندهد.
اما درست یک ماه بعد از اعلام نامزدی آقای خاتمی، میرحسین موسوی هم با صدور بیانیه ای نامزدی خود را در انتخابات اعلام کرد و همین مسئله باعث شد محمد خاتمی چند روز بعد، از رقابت های انتخاباتی کناره گیری کند.
جزئیات آنچه بین محمد خاتمی و میرحسین موسوی گذشته مشخص نیست، اما نحوه ورود آقای موسوی به انتخابات ناراحتی بسیاری از احزاب و افراد حامی آقای خاتمی را در پی داشت.
به ویژه آنکه با توجه به استقبال از نامزدی محمد خاتمی، به نظر می رسید او برای پیروزی در انتخابات کار چندان دشواری نداشته باشد و در مقابل میرحسین موسوی با توجه به ناشناخته بودن برای نسل جوان و ادبیات متفاوت با ادبیات رایج اصلاح طلبی در این سال ها، بخت کمتری برای پیروزی در انتخابات دارد.
در هر حال، بعد از شوک چند هفته ای، بیشتر احزاب اصلاح طلب از جمله حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، کارگزاران سازندگی و مجمع روحانیون مبارز حمایت خود را میرحسین موسوی اعلام کردند و ادبیات او نیز که در بیانیه اولش فاصله زیادی با ادبیات اصلاح طلبان داشت، به تدریج و در طول رقابت های انتخاباتی به این فضا نزدیک تر شد.
مبارزه انتخاباتی آقای موسوی عمدتا بر انتقاد از سیاست های محمود احمدی نژاد و به ویژه قانون گریزی این دولت متمرکز بوده است.
حضور زهرا رهنورد، همسر آقای موسوی، در بسیاری از سفرهای انتخاباتی نیز یکی از ویژگی های فعالیت های تبلیغاتی میرحسین موسوی قلمداد شده است
برچسبها: زندگی نامه مهندس میر حسین موسوی